بازگشت

شباهت به صالح


صالح عليه السلام از قومش غايب شد و پس از آن که به سوي آن ها بازگشت، عده کثيري او را انکار کردند، چنان که در کمال الدين از امام ابوعبد آللَّه صادق عليه السلام مروي است که فرمود: صالح مدّتي از قومش غايب شد، روزي که از آنان غيبت يافت، ميانسال و خوش هيکل و خوش اندام بود، ريش انبوه و شکم خفته اي داشت، گونه هايش سبک و در ميان مردمان ميان بالا بود. هنگامي که به قومش بازگشت او را به صورتش نشناختند، و آن ها را بر سه طايفه ديد: يک طايفه منکر و کافر، و طايفه ديگر اهل شک و ترديد بودند، و طايفه سوم يقين و ايمان داشتند. اوّل، آن طايفه که اهل شک و ترديد بودند را دعوت کرد، و به آنان گفت: من صالح هستم. آن ها او را تکذيب کردند، و دشنام دادند و راندند، و گفتند: خداوند از تو بيزار است، صالح به صورت تو نبود. سپس نزد منکرين و کافرين آمد، و آن ها را دعوت فرمود، ولي از او نپذيرفتند و به بدترين وجهي از او رميدند. آن گاه نزد طايفه سوم آمد و گفت: من صالح هستم. گفتند: نشانه اي بگو که بدانيم تو صالح هستي،چون که ما ترديد نداريم که خداوند تعالي آفريدگار است، هر کس را به هر شکل که بخواهد درمي آورد، ما در ميان خودمان نشانه هاي قائم را به يکديگر اطلاع داده و بررسي کرده ايم تا اين که هرگاه بيايد براي ما معلوم باشد و صحت آن به وسيله يک خبر آسماني بر ما محقق گردد. صالح عليه السلام فرمود: من همان صالح هستم که شتر را براي شما برآوردم.

گفتند: راست مي گويي؛ همين مطلب را ما با هم بررسي مي کرديم. نشانه هاي آن



[ صفحه 260]



چيست؟ فرمود: يک روز او آب مي آشاميد و روز ديگر شما. گفتند: ما به خداوند و آنچه تو از جانب او آورده اي ايمان داريم. اين جا است که خداوند تبارک و تعالي مي فرمايد: «إِنَّ صالِحاً مُرْسَلٌ مِنْ رَبِّهِ»؛ [1] همانا صالح از سوي پروردگارش فرستاده شده است. و اهل يقين و ايمان گفتند: «إِنَّا بِما أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ»؛ [2] ما به آنچه او فرستاده شده ايمان داريم. و کساني که تکبر کردند - که شک کنندگان باشند - گفتند: «إِنَّا بِالَّذِي آمَنْتُمْ بِهِ کافِرُونَ»؛ [3] ما به آنچه شما ايمان آورده ايد، کفر ورزيده ايم.

راوي گويد: آيا آن زمان، ميان آن ها عالمي هم بود که به صالح آگاه باشد؟ فرمود: خداوند عادل تر از آن است که زمين را بدون عالمي بگذارد که مردم را به سوي خداوند رهبري کند، وآن مردم تنها هفت روز پس از خروج صالح از ميان آن ها، در حال حيرت که امامي را نمي شناختند به سر بردند، که در همان حال هم دين خداي - عزّوجلّ - را در اختيار داشتند، و با هم متحد بودند، و چون صالح عليه السلام ظاهر شد، پيرامونش جمع شدند، و همانا مَثَل قائم عليه السلام نيز مَثَل صالح است. [4] .

آري، قائم عليه السلام هم مانند صالح عليه السلام خواهد بود. آنچه بر صالح جاري شده بي کم و کاست بر او جاري مي شود. با آن که در سنّ پيري و پس از عمري طولاني ظهور مي کند، به صورت جواني کم تر از چهل سال است.

مردم نيز بر سه دسته خواهند بود: اهل يقين؛ شک؛ و انکار. اهل شک و انکار را دعوت مي کند، و چون منکر شوند و نفي کنند، آن ها را مي کشد. و اهل يقين از او نشانه مي خواهند که به آن ها ارائه مي دهد، پس با او بيعت مي کنند. و در تمام اين ها رواياتي هست که بعضي از آن ها را پيش تر آورديم و بعضي ديگر را بعداً خواهيم آورد - ان شاء اللَّه تعالي -.



[ صفحه 261]




پاورقي

[1] سوره اعراف، آيه 75.

[2] سوره اعراف، آيه 75.

[3] سوره اعراف، آيه 76.

[4] کمال الدين: 136:1.