بازگشت

شباهت به شيث


هبة اللَّه شيث، اجازه نيافت که علم خودش را آشکار کند، چنان که در روضه کافي روايت شده که حضرت ابوجعفر باقرعليه السلام در خبري طولاني چنين فرمود: وقتي هبة اللَّه، پدرش آدم را دفن کرد، قابيل به نزدش آمد و گفت: اي هبة اللَّه من ديدم که پدرم آدم تو را از علم آن قدر عطا کرد که به من عطا نکرد، و آن همان علمي است که برادرت هابيل به آن دعا کرد و قرباني اش قبول شد، و بدين جهت او را کشتم که فرزنداني نداشته باشد تا بر فرزندان من افتخار کنند و بگويند ما فرزندان کسي هستيم که قرباني اش قبول شد و شما فرزند کسي هستيد که قرباني او قبول نشد. و تو اگر علمي را که پدرم به تو اختصاص داده آشکار کني تو را هم مي کشم همان طور که برادرم هابيل را کشتم. پس هبة اللَّه و فرزندان او مخفي مي کردند آنچه از علم و ايمان نزد آن ها بود.... [1] .

حضرت قائم عليه السلام نيز اجازه نيافته که علم خود را آشکار کند تا روز وقت معيّن؛ چنان که درباره حضرتش روايت شده: هنگام ولادت بر زانو قرار گرفت و دو انگشت سبّابه اش را به سوي آسمان بلند کرد، و عطسه اي زد و گفت: «اَلحَمْدُ للَّهِِ رَبِّ العالَمِينَ وَصَلَّي اللَّهُ عَلي



[ صفحه 253]



مُحَمَّدٍ وَآلِهِ»؛ ستمگران پنداشته اند که حجّت الهي باطل و نابود است، و حال آن که اگر در سخن گفتن به ما اجازه داده شود شک از بين مي رود. [2] .

اين خبر را رئيس المحدثين شيخ صدوق در کمال الدين آورده است.


پاورقي

[1] روضه کافي: 114.

[2] کمال الدين: 430:2.