بازگشت

اقسام شکر و اينکه دعا کردن از اقسام شکر است


و چون معلوم شد که شکر احسان نمودن در مقابل احسان است، مخفي نيست که انواع و اقسام مختلفي دارد، و ريشه آن ها، شکر قلبي و شکر زباني و شکر با اعضاء بدن است.

شکر قلبي: با شناختن نعمت و دانستن اين که از سوي خداوند است تحقق مي پذيرد، چنان که از امام صادق عليه السلام روايت شده که فرمود: هرکه خداوند نعمتي به او داد پس به قلب و دل خود آن را شناخت، شکرش را ادا کرده است. [1] .



[ صفحه 426]



مجلسي رحمه الله گفته: شناختن به قلب و دل يعني قدر آن نعمت را بداند و متوجه باشد که نعمت دهنده خداوند است. [2] .

مي گويم: از آثار اين شناخت، در صدد تعظيم آن نعمت بودن، و آشکار نمودن مقصود به زبان و بدن - که دو قسم ديگر از اقسام شکرند - مي باشد، و از آثار شکر به زبان، حمد و ثنا گفتن و بازگو نمودن نعمت و دعا کردن براي پايداري آن است. و از آثار شکر بدني، جدّيت و اهتمام به اطاعت و عبادت مي باشد.

چنان که در کافي از حضرت ابوجعفر باقرعليه السلام آمده که فرمود: رسول خداصلي الله عليه وآله در شبي که نوبت عايشه بود نزد او ماند، عاشيه عرضه داشت: يا رسول اللَّه! چرا اين قدر خود را به زحمت مي اندازي در حالي که خداوند گناهان متقدّم و متأخّر تو را بخشيده است؟ فرمود: اي عايشه! آيا بنده شکرگزاري نباشم؟! [3] .

و نيز از امام صادق عليه السلام است که فرمود: شکرانه نعمت، دوري از محرّمات است و تمام شکر آن است که کسي بگويد: «الحمد للَّه ربّ العالمين».

مي گويم: از ظاهر اين حديث چنين برمي آيد که اصل شکر با دوري از محرّمات حاصل مي شود و حمد به زبان آن را کامل مي کند.

و از آثار بدني شکر انفاق در راه خدا است، چنان که بعضي از روايات بر آن دلالت دارد. و ديگر از آثار بدني، سجده شکر است. و ديگر از آثار آن، تعظيم نعمت و بزرگ شمردن آن است، مثل برگرفتن تکه نان از زمين و خوردن آن، و آثار ديگر....

حال که اين را دانستي، مي گويم: چون وجود مولاي ما حضرت حجّت - صلوات اللَّه عليه - از مهم ترين نعمت هاي الهي بر ما است، و معرفت داشتن ما نسبت به اين نعمت خود نعمت



[ صفحه 427]



بزرگي است، بلکه نعمتي است که هيچ نعمتي با آن مقايسه نمي شود، زيرا که جزء تکميل کننده ايمان و علّت تامّه آن مي باشد، و بيان کرديم که تمام نعمت هاي ظاهري و باطني از شاخه هاي اين نعمت بزرگ - يعني وجود امام - است، پس بر ما واجب است که بيشترين کوشش و اهتمام را در اداء شکر اين نعمت به کار بنديم، تا به نعمت هاي بزرگ ديگر هم نايل شويم، که خداوند - عزّوجلّ - وعده داده که هرکه شکر نعمت بجاي آورد نعمتش افزون کند، و وعده الهي تخلّف ناپذير است.

البته ادا کردن تمام حقوق اين بزرگ نعمت الهي به حکم عقل سليم براي ما مقدور نيست:



از دست و زبان که برآيد

کز عهده شکرش به درآيد



ولي آنچه از دست ما ساخته است بايد انجام دهيم که به چند امر حاصل مي شود:

1 - شناخت قلبي و معرفت اين نعمت والاي الهي.

2 - بيان کردن فضايل و نشر دلايل آن بزرگوار.

3 - صدقه دادن براي سلامتي وجود آن حضرت.

4 - روي آوردن به سوي او، با انجام دادن کارهايي که مورد پسند و مايه نزديک شدن به درگاهش مي باشد.

5 - درخواست معرفت او از درگاه الهي تا از اهل شکر و اقبال به سوي او گرديم.

6 - اهتمام به دعاهاي خالصانه براي تعجيل فرج آن حضرت و برچيده شدن پرده ابتلاي غيبت.

و اين يکي از اقسام شکر نعمت است، و شاهد بر آن چند امر مي باشد:

اوّل: اين که اين کار تجليل و تعظيم آن حضرت است، چنان که معلوم است که هر آن که بخواهد بزرگي را تعظيم کند او را به نام دعا مي کند، و در ميان دوستانش ياد او را زنده مي دارد، و قبلاً گفتيم که تعظيم نعمت از اقسام احسان است و شکر هم احسان در برابر احسان انجام دادن.

دوم: با دعا کردن براي آن حضرت کمال توجه به سوي او حاصل مي شود، و باز قبلاً گفته شد که توجّه نمودن به نعمت از اقسام شکر؛ و روي گرداندن از آن از اقسام کفران است.



[ صفحه 428]



و دليل بر اين معني از آيات قرآن در سوره سبأ که پس از بيان [عبرت آميز] موت حضرت سليمان عليه السلام چنين مي خوانيم: «لَقَدْ کانَ لِسَبَأٍ فِي مَسْکَنِهِمْ آيَةٌ جَنَّتانِ عَنْ يَمِينٍ وَشِمالٍ کُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّکُمْ وَاشْکُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ - فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ سَيْلَ العَرِمِ وَبَدَّلْناهُمْ بِجَنَّتَيْهِمْ جَنَّتَيْنِ ذَواتَي أُکُلٍ خَمْطٍ وَأَثْلٍ وَشَيْ ءٍ مِنْ سِدْرٍ قَلِيلٍ - ذلِکَ جَزَيْناهُمْ بِما کَفَرُوا وَهَلْ نُجازِي إِلاَّ الکَفُورَ»؛ [4] به تحقيق که براي سبأ در مسکنشان آيتي بود، دو بوستان از راست و چپ، بخوريد از روزي پروردگارتان و شکر او را بجاي آوريد، شهري پاکيزه و پروردگاري آمرزنده، پس روي گردانيدند که بر آن ها سيل باران سختي فرستاديم، و دو بوستان آنان را مبدّل ساختيم به دو باغ ميوه تلخ و شوره گز و اندکي از درخت سدر، بدين جهت که کفر ورزيدند آن ها را چنين کيفر داديم و آيا جز کفران کننده را کيفر مي دهيم. در اين آيات از روي گرداندن آن ها تعبير به کفران شده است.

سوم: در بعضي از کتاب هاي معتبر از پيغمبر اکرم صلي الله عليه وآله روايت آمده که فرمود: هرکس نسبت به شما نيکي کرد به او پاداش دهيد، اگر پاداشي نداشتيد در حق او دعا کنيد تا از خود بدانيد که نيکي او را پاداش داده ايد. [5] .

و از امام چهارم زين العابدين عليه السلام در رسالة الحقوق آمده: و امّا حقّ کسي که درباره ات نيکي نمايد آن است که او را سپاس گويي و کار نيکش را بازگو نمايي و جايگاهش را والا شماري و با اخلاص بين خود و خدايت در حقّش دعا کني، پس اگر اين کار را کردي شکر او را در سرّ و علن بجاي آورده اي، و اگر روزي توانستي پاداشش را بده. [6] .

چهارم: قبلاً بيان کرديم که شکر عملي آن است که بنده هر يک از نعمت هاي الهي را در همان هدفي که خداوند براي آن آفريده صرف نمايد، و اگر اين کار را نکند در مقابل احسان بدي کرده است، و معني کفران نعمت همين است.

و بدون شک دعا براي تعجيل فرج مولايمان حضرت صاحب الزمان - عجّل اللَّه فرجه الشريف -



[ صفحه 429]



از جمله اموري است که زبان به خاطر آن خلق شده، و با اين دعا شکر نعمت زبان به انجام رسد، و مقصود ما با بياني رسا واضح گرديد، از خداوند توفيق مي خواهيم.

و دليل بر آنچه گفتيم که: اين دعا از چيزهايي است که زبان به خاطر آن آفريده شده، اخبار و دعاهايي است که از خاندان وحي عليهم السلام براي اين مهم وارد است، دعاهاي افتتاح، روز عرفه، روز دحو الارض، دعاي يونس بن عبد الرحمن، دعاي عمري که از امام زمان عليه السلام رسيده، دعاي بعد از نماز شب، و در حال سجده، و دعايي که در کافي روايت شده، و دعاي صبح روز جمعه و بعد از ظهر و عصر، و قنوت روز جمعه که در جمال الاسبوع روايت شده، و دعاي شب نيمه شعبان، و دعاي روز بيست و يکم ماه رمضان، و دعاي مولاي ما حضرت موسي بن جعفرعليهما السلام بعد از نماز عصر، و روز جمعه بعد از نماز جعفرعليه السلام، و قنوت حضرت امام حسن عسکري عليه السلام، و دعاهاي بسيار ديگر... که اشاره به نام آن ها در اين جا کافي است، و در بخش هفتم کتاب در اين باره به تفصيل سخن خواهيم گفت.


پاورقي

[1] کافي: 96:2.

[2] مرآة العقول: 157:8.

[3] گويا عايشه تصور کرده که خود را به مشقّت انداختن در طاعات براي محو سيّئات است، که آن حضرت پاسخ فرمودند که در اين جهت منحصر نيست، بلکه براي رفع درجات و شکر نعمت هاي مادّي و معنوي و... مي باشد، بلکه عبادت نزد اهل طاعت از لذّت بخش ترين امور است. گفتني است که: در توجيه اين حديث مطالب بسياري گفته اند، طالبين به مرآة العقول و غيره مراجعه نمايند. (مترجم).

[4] سوره سبأ، آيات 15 و 16 و 17.

[5] وسائل الشيعه: 537:11.

[6] امالي صدوق: 304، المجلس التاسع والخمسون - چاپ بيروت -.