بازگشت

ضيافت (مهماني) آن حضرت


در دارالسلام از قصص الانبياء نقل کرده که ابراهيم عليه السلام را ابوالضيفان کنيه داده بودند، او چنان بود که ناهار و شام جز با مهمان نمي خورد، و چه بسا يک فرسنگ يا دو فرسنگ و يا بيشتر راه مي رفت تا مهماني بيابد، و ضيافت او تا روز قيامت برپا است و همين شجره مبارکه اي که خداوند تعالي مي فرمايد: «يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَکَةٍ»؛ [1] از درخت مبارکي روشني مي يابد.

مي گويم: اين ضيافت و مهماني، ضيافت به وسيله علوم و سنّت ها است [2] که به وجود پيغعمبر و امام تا روز قيامت برپا است، و در زيارت روز جمعه چنين مي خوانيم: «وَأَنَا يا مَوْلايَ فِيهِ ضَيْفُکَ وَجارُکَ؛ و من اي آقايم در اين روز مهمان تو و در پناه تو هستم».

و در بخش سوم آنچه مناسب اين معني بود گذشت. سيّد بن طاووس رحمه الله در جمال الاسبوع گفته:



نَزِيلُکَ حَيْثُ مَا اتَّجَهَتْ رِکابِي

وَضَيْفُکَ حَيْثُ کُنْتُ مِنَ البِلادِ



هر جا که فرود آيم و راحله ام به هر سوي که روان شود، بر تو وارد مي شوم، و در هر کجا که از شهرها باشم، مهمان تو هستم.

در اين جا خوش دارم حديثي که بي مناسبت با بحث ما نيست بياورم. در کتاب دارالسلام به نقل از مشکات طبرسي آمده: مردي به حضرت ابوالحسن امام هادي عليه السلام عرضه داشت: چگونه است که ابودلف چهار هزار و يک قريه دارد؟ فرمود: شبي يک مؤمن نزد او مهمان شد، او ظرف بزرگي خرما - که تعداد خرماهاي آن چهار هزار و يک دانه بود - نيز به آن مهمان بخشيد، پس خداوند متعال به هر دانه خرما يک قريه به او عطا فرمود.



[ صفحه 181]




پاورقي

[1] سوره نور، آيه 35.

[2] شايد هم ضيافت مادّي و هم ضيافت معنوي باشد که هرچه به ما مي رسد به فيض وجود آن حضرت است. (مترجم).