بازگشت

طبع انسان از نظر قرآن


مي گويند: بشر در آغاز پرخاشگر و متجاوز بود و اين کشش پرخاشگري الان هم هست و حتي تحليل مي کند که چرا در دنيا جنگ اتفاق مي افتد؟ مي گويند: سرش کشش پرخاشگري و حس تجاوزي است که در بشر وجود دارد، قرآن هم گاهي که از طبع انسان صحبت مي کند مي گويد: «انه کان ظلوما جهولا» [1] يا مي گويد: «ظلوم کفار» [2] و يا مي گويد: «ان الانسان لفي خسر» [3] .

اما آن پرخاشگري که در آغاز تاريخ به نظر مي آيد اين است که بشر از دست ديگر افراد بشر احساس آرامش نمي کرد. مي گفت: من مي روم در جنگل زحمت مي کشم مقداري ميوه جنگلي بدست مي آورم که بخورم، اما اطمينان ندارم، مي ترسم افراد غاري که نزديک غار من هستند به من حمله کنند، مرا بکشند و ذخيره مرا ببرند. اين روح پرخاشگري در بشر بود و بعد بشر متوجه شد که اگر با هم بسازند و يک زندگي با تفاهم با يکديگر بوجود بياورند، اين خطر از بين مي رود و بهتر مي توانند زندگي کنند، به اين جهت زندگي اجتماعي



[ صفحه 15]



آغاز شد. اول زندگي اجتماعي بصورت يک خانواده آغاز شد، بعد يک مقداري سطح فکر بالاتر آمد، شد بصورت قبيله، يک مقداري بالاتر آمد، شد بصورت يک حکومت ولي حکومت استبدادي، بعد بالاتر آمد صورت دموکراسي پيدا کرده و زندگي اجتماعي صد ميليون، صد و پنجاه ميليون، دويست ميليون تا جائي که زندگي هشتصد ميليون در چين کمونيست [4] بصورت يک حکومت درآمد، هشتصد ميليون و يک حکومت و يک اداره، چطور شد که بشر به اين وضعيت درآمد؟


پاورقي

[1] احزاب، آيه 72.

[2] ابراهيم، آيه 34.

[3] عصر، آيه 2.

[4] آمار فوق مربوط به جمعيت چين، در تاريخ سخنراني است.