بازگشت

مردم و آرزوي عدل جهاني


اگر دنيا بخواهد عدل جهاني پيدا کند بايد ظلم، جهاني شده باشد، اصلا مردم بايد تمناي عدل داشته باشند، مردمي که ستم نديده اند تمناي عدل نمي کنند.

بايد دنيايي پيدا شود که در آن ناله مرد و زن، پير و جوان، شرقي و غربي، عالم را پر کرده باشد، و لذا در روايات مي گويد:

قبل از ظهور امام عصر عليه السلام دو ثلث بشر کشته مي شوند.

ما نمي توانيم فکر کنيم مردمي که دو ثلث آنها کشته شده، آن يک ثلث باثيمانده چه حالي دارند؟ مثلا در کاخک [1] زلزله شد، متجاوز از دو ثلث مردم زير ديوارها ماندند، ثلث ديگر چه حالي داشتند؟



[ صفحه 64]



بهت زده، متحير، مبهوت، به من مي گفتند: بعضيها رفته اند نشسته اند، يک نفر شانزده نفرش مرده بود همينطور نشسته بخرابه نگاه مي کند، به او مي گفتند: بيا آقا نهار بخرد، همانطور نگاه مي کرد، باز بر مي گشت بخرابه، مادرم، پدرم، هشت تا برادرم، شش تا خواهرم، همسرم، چهار تا بچه ام همانطور نگاه مي کرد، ما نمي توانيم بفهميم يک کسي که آن حادثه را ديده چه حالي دارد؟ حالا آن حادثه مربوط به زلزله است. اگر آن حادثه را جنگ بوجود آورد، جنگ دو ثلث بشر را از بين ببرد، آن يک ثلث بشر چگونه اند؟ بعد از همان زلزله مي گفتند: نسيم که مي آمد برگ درختها تکام مي خورد بچه ها مي لرزيدند از وحشت، از وحشت زلزله، پناه به خدا، اگر جنگ بشود و مردم بسياري از بين بروند اگر کلاغ روي هوا بپرد خيال مي کند هواپيما است! ما نمي توانيم بفهميم چطور مي شود؟ يعني دنيايي که دو ثلث بشر را از دست داده تمام قاره ها داغدار، مصيبت زده، آتش گرفته، سوخته، بلا ديده، آنوقت در آن دنيا تمام مظاهر مادي مورد نفرت مردم قرار مي گيرد، نفرين به بمب، نفرين به اتم، نفرين به سلاح، نفرين به هواپيما، نفرين به بمباران، همه چيز مردم را عصباني مي کند!



[ صفحه 65]




پاورقي

[1] روستائي در گناباد در اطراف مشهد.