بازگشت

وضع جهان از زبان آمار


اما آمار؟ آمارهاي عجيبي موجود است! آماري را چندي قبل آمريکائيها نشر دادند، در روزنامه، در ارتباط با سال 1967 يعني سال گذشته، در آنجا آمار عجيبي بود، قسمتي از آن را نقل مي کنيم، نوشته بود: هر پانزده ثانيه يک دزدي در داخل خانه، هر سه ثانيه يک زناي مسلحانه، هر چهل و هفت ثانيه يک اتومبيل دزدي، هر يک دقيقه يک آدم کشي در آمريکا، در هر چهل و هفت ثانيه يک اتومبيل دزديدند، يعني با چند تک تک ساعت، يک ماشين رفت، با چند تک تک ساعت يک ماشين ديگر رفت، کجا؟ جوان ها مي گويند: در دنياي اروپا آدم چمدانش را مي گذارد در خيابان مي رود سراغ کارش، اتومبيل را مي گذارد و مي رود، کسي دست نمي زند!

ولي آن صبو بشکست و آن پيمانه ريخت.

آن روزگاري بود که جوان هاي هيپي براي پول هروئين معطل نبودند، الان جيب مي زنند، اتومبيل مي دزدند، گناه که آمد تمام بدبختي ها و ناپاکي ها مي آيد، دنيا الان گرفتار شده است، در روزنامه ها چندي پيش نوشتند قبل از اينکه شوراي پليس بين الملل در تهران تشکيل شود، وقتي خبرنگارها مصاحبه کرده بودند چه کار



[ صفحه 59]



مهمي در دستور داريد؟ گفتند: مهمترين کار مبارزه با طغيان نسل جوان در دنياست. پليس بين الملل! چرا اينقدر گناه و بدبختي آمده؟ جواب: براي اينکه مبادي ايماني بمعناي واقعي ايمان ضعيف شده، شهوات سطحش بالا آمده، تمام صحبت لذت است، اصلا جوان در عصر ما اگر در خانه نشسته باشد در پي آواز است، به دنبال موزيک است، اگر راه مي رود موزيک مي خواهد، چشمش ميني ژوپ مي خواهد، بايد هميشه مشغول لذت و سرگرمي باشد.

دنيا رفته روي منطق شهوت، منطق شهوت بر تمام منطق ها غلبه کرده و اين کار خطرناکي است. يک مجله علمي بود که قبلا منتشر مي شد. اين مجله براي من مي آمد خيلي مجله عالمانه اي بود، من از مجله تکان خوردم يک وقت يک شماره مجله آمد، باز کردم ديدم لاي مجله عکس يک زن زيباي لختي را چاپ کرده! در کاغذهاي گلاسه عالي داخل مجله قرار داده! اين طرف در باب اتم بحث کرده آنطرف مثلا در باب گرفتن سوخت از ئيدروژن، خيال کردم در صحافي اشتباه شده است، شماره بعد آمد ديدم يک عکس ديگر! شماره ماه سوم آمد، ديدم يک عکس ديگر است! به آقاي مدير مجله تلفن کردم، گفتم: آقا مجله شما علمي است شما اين عکسها را لازم



[ صفحه 60]



نداريد، براي چه اينها را چاپ کرديد؟ چه هدفي داريد گفت: آقا مجله را نمي خرند! نمي خرند! ما بوسيله اين عکسها چند شماره را فروختيم. حتي کار بجائي رسيده علم هم که بخواهند بخورد مردم بدهند، بايد در کپسول شهوت قرار دهند، اصلا آنچه که الان در دنيا اهميت دارد شهوت است، و لذا هر چيزي که شهوت مردم را اداره کند مهم است، هر که عقل مردم را اداره کند، ايمان مردم را اداره کند، علم مردم را اداره کند اهميت ندارد.

حالا من نمونه ديگري بگويم: همه جا وضع همين است، اين يک معيار کلي است، الان اگر مثلا در تهران بگويند مردم تهران، جوان ها، اساتيد، دانشجويان، يک هواپيما با صد و بيست مسافر از آمريکا وارد تهران مي شود، اين صد و بيست نفر تمام استادهاي درجه اول دنيا هستند در رشته هاي مختلف علمي، مردم به احترام علم و دانش اينها را استقبال کنيد، سعات ورود چهار بعد از ظهر است، چهار بعد از ظهر صد و بيست نفر استاد درجه اول وارد تهران مي شوند. چند نفر استقبال مي روند؟ ده، پانزده، بيست نفر اگر به استقبال اينها بروند. اما بلافاصله فردا اعلام کنند يک هنرپيشه نصف شب وارد مهرآباد مي شود، با تانک هم نمي شود مردم را رد کرد! چرا؟ اين منطق شهوت



[ صفحه 61]



است! آن منطق علم است، علم ارزشي ندارد، آنچه احترام دارد شهوت است الان در تمام دنيا منطق شهوت تمام منطق ها را تحت الشعاع قرار داده است و قدرت از آن شهوت است و مردم مثل سيل بطرف شهوتراني گرائيده اند، زن و مرد، دختر و پسر، پير و جوان، هر گروهي به تناسب حال خودشان!

اينها را براي اين ذکر کرديم که بدانيد دنيا روي اين حساب بسرعت بسوي گناه مي رود بسرعت! چون شهوت منشاء گناه است، منشاء تجاوز است، منشاء تعدي است دزدي ها، ناپاکيها، ايذاء ها، اذيت ها، اهانتها، پرده دريها، هتکها، توهينها تمام روي اين منطق پيش مي رود.

آيا انبياء موفق شدند در دنيا جلوي گناه و تجاوز بشر را بگيرند؟ جواب: نه، يک مقداري موفق شدند صد در صد نه.

آيا تعليم و تربيت قديم موفق شد جلوي گناه را بگيرد؟ جواب: نه. آيا تعليم و تربيت جديد موفق شد جلوي گناه را بگيرد؟ جواب: نه. بنابراين شهوات روي شرايط زمان علي الدوام دارد رشد مي کند و گناه زياد مي شود.



[ صفحه 62]