بازگشت

علامه اميني


عالي ترين صفات عاليه و ممتاز او، محبت و ولاي کامل او نسبت به خاندان رسالت عليهم السلام بود که سر آمد تمام مزاياي وجودي او بود. و به همين جهت است که اميني را در اين عصر، يگانه غواص درياي بيکران ولايت بايد دانست. او چنان در اين درياي بيکران غوطه ور شد که خيال و هدف ديگري برايش باقي نماند. و راستي از برکت اشعه توجه مولي الموالي عليه السلام آن رادمرد گرامي سر تا به پا به نور محبت ائمه اطهار عليهم السلام مستنير گشت. آري، فکر و ذکر و قيام و قعود و نوم و يقظه او به عشق ولايت بود. [1] .



[ صفحه 158]



اين اسوه جهاد و کوشش براي رسيدن به محبوبهاي خويش، بيشترين تلاشها را به خرج داده است تا مگر صفحه يا سطري در راه اثبات حقانيت مولايش بدست آورد و به وسيله آن دوستي بر خيل دوستانش بيفزايد و لذا مي بينيم: صاحب الغدير، براي تعقيب اهداف خويش - که در راس همه آنها نشر ولاي علي عليه السلام و بازگوئي حقايق تشيع و ايجاد وحدتي اصولي و تقريبي راستين در ميان مسلمانان قرار داشت - همواره به حرکت و سفر اقدام مي کرد، و اين سفرها را به صورتي بس ساده و اقتصادي انجام مي داد. در سرزمينها و شهرها، کعبه آمالش کتابخانه ها بود (چه عمومي و چه شخصي). مردمان هم - آنان که وي را مي شناختند - قدومش را گرامي مي داشتند و از سر محبت و ولاء با اين مجاهد راه دانش و اصلاح همکاري و همگامي مي کردند. اين سفرها سرشار بود از مطالعه و استنساخ و تهيه ماخذ و برخورد و ملاقات با استادان و اصلاح و ارشاد و نشر ولاي صحيح و تاثير در اهل علم و گاه نماز جماعت و منابر عمومي شهرهائي که وي با اين خصوصيات بدانها سفر کرده بود. از جمله اينهايند: حيدر آباد دکن، عليگره، لکهنو، کانپور جلالي (در هند)، رامپور، فوعه، معره مصرين، حلب، نبل، دمشق و... که گزارش برخي از اين سفرها انتشار يافته است. [2] .

و يکي از بارزترين محصولات زحمات طاقت فرساي او تشکيل کتابخانه عمومي است: درباره اين کتابخانه، محقق عرب، جعفر الخليلي مي گويد: شيخ عبدالحسين اميني، هنگامي که به تاليف دائره المعارف الغدير آغاز کرد، توجه يافت که محققاني که بخواهند دائره المعارفي، يا دوره تحقيقي کاملي در هر موضوع، تاليف کنند، در مورد ماخذ و مدارک چاپي و خطي با کمبودي چشمگير روبرو خواهند کشت. حالا يا به اين علت که اندک است و يک تن نمي تواند مدتي دراز - که براي تتبع لازم است - کتاب را نزد خود نگاه دارد. و همين مسئله باعث شد تا او خود، به بسياري از ممالک اسلامي سفر کند و کتابخانه هاي فراواني را ببيند تا بتواند ماخذي را که در کتابها و فهرستها نام برده شده است، فراهم آورد و سرانجام او اين کتابها را به دست آورد و براي الغدير همه اين منابع و مدارک را تهيه کرد، اما نه به سادگي بلکه با سفرها و مشقات بسيار.



[ صفحه 159]



از اينجا آتش عزمي در جان وي شعله کشيد و آن پي افکندن کتابخانه اي بزرگ بود که از نظر داشتن ماخذ دست اول وامهات و اصول کتب خطي و چاپي، بالاترين رقم را حايز باشد تا بدين وسيله مشکل از سر راه پژوهشگران و محققان و مولفان برداشته شود و آن همه رنجها و مشقتهايي را که او خود، به هنگام تاليف الغدير، در سفرها و به هر سو سرزدنها، در بسياري از شهرهائي که به داشتن کتابخانه معروف اند ديده بود، ديگران نبينند. آنچه علامه اميني را در راه به ثمر رساندن اين اقدام نيک ياري داد، شخصيت او بود. او از گروهي از دانشمندان و نيکوکاران و مردم با معرفت ايران همکاري گرفت. آري، تنها در ضمن يک اقدام او، هم اکنون کتابخانه اي در نجف برپاست که از نظر کيفيت در شمار با ارزشترين کتابخانه هاي علمي دنياي اسلام است. [3] .

در عصر ما و هم اکنون نيز عرصه زمانه ما به لطف ايزدي چندان خالي از محبان صادق و حقيقت جويان عاشق نيست و اگر نه چنين بود هيچ معلوم نبود که سيل بلايا و فتنه ها چگونه زير و زبرمان نموده بود. نيکمردي روشندل و عالمي رباني و خادمي صديق را مي شناسم که آن چنان آتش محبت و ولايت مولايش امام عصر ارواحنا فداه شعله بر سراپاي وجودش افکنده که گويي ساليان دراز است که جز به او نمي انديشد و در اين مسير، طي بخش عمده اي از عمر گذشته خويش، در ضمن ديگر کوششهاي علمي و اخلاقي خود، مشقت و سختي تحقيق و بررسي سخيف ترين عقايد و آراء باطل دشمنان دين را بر خود تحمل نموده و کتب و نوشته هاي قطور و حجيم آنها را قرائت کرده در سطر سطر و کلام کلام آنها دقت کافي به خرج داده و به جان کوشيده تا براي يکا يک آنها برهاني قاطع و پاسخي دندان شکن بيابد و گاه براي يافتن يک ماخذ و يا يک لغت و يک اصطلاح روزها و هفته ها تحقيق نموده، باشد که شبهه اي از شبهات خصم را که پيرامون شخصيت والاي مولايش القاء کرده اند مرتفع سازد. همت عالي او در اين راه تا بدانجا بوده که بدون هيچ گونه ريا و وسوسه اي و بدون هيچ توقع اجر و مزد و تحسيني، بسيار شبهاي طولاني زمستان را تا سپيده صبح بر



[ صفحه 160]



ورقهاي کتابي قطور نظر دوخته تا مگر نکته اي بيابد و به حکم و جادلهم بالتي هي احسن [4] .

با آن به جدال احسن بپردازد و تمامي سعي و کوشش او بر اين بوده است که بر شمار دوستداران مجبوبش رقمي هر چند ناچيز بيفزايد و بحق در اين راه از توفيقي الهي برخوردار بوده و عنايات مولايش همواره بر سرش سايه گستر بوده است تا آنجا که توفيق يافته صدها و بلکه هزاران تن از دور افتادگان آستان مولايش را به دوستاني عاشق و دلسوختگاني مخلص تبديل نمايد. آتش جانگداز محبت امام زمان عليه السلام آن چنان او را به تب و تاب افکنده که حتي در سنين کهولت نيز، با وجود ضعف و ناتواني جسمي، کمتر لحظه و ساعتي مي توان يافت که از محبوبش غافل شود و ذکر و يادي از او نداشته باشد و مهمترين ملاکش در انتخاب دوست و ابراز محبت به ديگران، دوستي و محبت مولايش امام زمان صلوات الله عليه مي باشد. در لحظات طلايي همراهي و قرين بودن با او اين خاطره زيبا را هرگز فراموش نمي کنم: در آن هنگام که روي تخت بيمارستان سخت ترين لحظات را سپري مي کرد و از ناراحتي شديد قلب رنج مي برد و علي الدوام وضعيت قلب او با دستگاه بر روي صفحه دستگاه کنترل مي شد و از طرف پزشکان معالج اجازه حرکت حتي براي سجده کردن در نماز نداشت، در حالي که در نماز، به اقل واجبات اکتفا مي کرد، فراموشم نمي شود که در آن حال که نفسهايش به شماره افتاده بود و به سختي تنفس مي کرد، از سرود عشق مولايش - دعاي مبارک اللهم کن لوليک... - در قنوت سرباز نزد. و البته اين است مصداق ديدني دعاي اللهم... و لا تنسنا ذکره و انتظاره و الايمان به و قوه اليقين في ظهوره و الدعاء له و الصلوه عليه. [5] .

آري، اين چنين است کمند محبت که هر کس را به دام افکند، خور و خواب را از او مي ستاند و کسالت و خستگي راه را از دل و جانش مي زدايد، و اين خود داستان



[ صفحه 161]



صيدي دلداده و محبت چشيده بود از خيل بيشمار صيدهاي اين دام پيل افکن.


پاورقي

[1] يادنامه علامه اميني 21.

[2] همان 26.

[3] همان 25.

[4] نحل 125.

[5] خدايا... ياد او را از خاطر ما نبر و نسبت به انتظار و ايمان به او و يقين نيرومند بر ظهور او و دعا و درود بر او ما را غافل نگردان. (دعا در عيبت امام زمان عليه السلام به نقل از منتخب الاثر، ص 503).