شيخ مفيد
او از ارکان فقها و متکلمين شيعه، عابد، زاهد، متقي و فقيهي است بارع، اصولي جامع، متکلم جدلي، محدث رجالي، داراي فضائل علميه و عمليه، جامع کمالات نفسانيه، حاضر الجواب و کثير الروايه که در اخبار و اشعار خبير بود و به عبادات و صدقات حرصي وافر داشت. شبها بعد از خوابي اندک، به نماز و تلاوت قرآن و درس و مطالعه مشغول مي شد. بالجمله وثاقت و جلالت علمي او مسلم عامه و خاصه و مستغني از بيان و اعلم و اوثق اهل زمان خود بود و رياست علميه اماميه در زمان خود بدو منتهي و در فقه و حديث و کلام مرجع استفاده فحول و با اهل هر مذهبي مناظره ها داشته است. گويند که چون شيخ مفيد از مولد خود عکبري به بغداد آمد روزي در مجلس
[ صفحه 149]
درس قاضي عبدالجبار معتزلي که مملو از علماي فريقين بود حاضر و در پائين مجلس نشست. پس از استيذان، صحت حديث غدير را استفسار نموده بعد از تصديق قاضي معني مولي را که در آن حديث است پرسيد، قاضي گفت: به معني اولي است. شيخ گفت: پس اين اختلاف شيعي و سني در تعيين امام براي چيست؟ قاضي گفت: خلافت ابوبکر درايت است و حديث غدير روايت، و مرد عاقل درايت را به جهت روايت ترک نکند. شيخ صحت و سقم اين حديث شريف نبوي صلي الله عليه و آله: يا علي حربک حربي و سلمک سلمي [1] را استفسار نمود، قاضي صحت آن را نيز تصديق کرد. شيخ وضعيت اصحاب جمل را که با حضرت علي (عليه السلام) جنگ و حرب کردند استکشاف نمود، قاضي گفت که ايشان توبه کردند. شيخ گفت: حرب ايشان درايت است و توبه روايت. پس قاضي ساکت شد. بعد از استعلام از اسم شيخ، برخاسته و شيخ را بر جاي خود نشانيد و گفت: انت المفيد حقا. علماي حاضر مجلس متغير شدند. قاضي گفت: اينک از جواب او درمانده ايم، شما جوابش را بگوئيد تا برخاسته و در مقام اولي خود بنشيند. از کتاب سرائر ابن ادريس نقل شده که چون شيخ از مولد خود عکبري به بغداد آمد در حوزه درس ابوعبدالله جعل مشغول تحصيل بود، تا روزي به هدايت علي بن ياسر در مجلس درس علي بن عيسي رماني حاضر گرديد. در آن حال، مردي بصري وارد و خبر غار و غدير را از رماني سوال نمود. رماني گفت: خبر غار، درايت است و حديث غدير روايت، و البته درايت بر روايت مقدم است. پس آن مرد بصري ساکت شد و بيرون رفت. بعد از اندکي، شيخ حکم محاربه کنندگان با امام زمان عليه السلام را از زماني پرسيد گفت: کافر. پس گفت: فاسق اند. شيخ، امامت حضرت علي عليه السلام را استفسار نمود، رماني تصديق نمود. شيخ حال طلحه و زبير را که در واقعه جمل از محاربه کنندگان با آن حضرت بودند پرسيد، رماني گفت: ايشان توبه کرده اند. شيخ گفت که جنگ و محاربه درايت است و توبه روايت. رماني گفت: در وقت سئوال کردن آن مرد بصري حاضر بودي؟ گفت: بلي. پرسيد که تو کيستي. شيخ گفت: من ابن المعلم هستم. رماني استادش را پرسيد که کيست؟
[ صفحه 150]
شيخ گفت: ابوعبدالله جعل. پس نامه اي نوشته و به شيخ داد که به استاد مذکورش برساند. ابوعبدالله هم بعد از قرائت نامه تبسم کرده و صورت قضيه را استفسار نمود که: ميان تو و رماني چه گذشت که تو را به من توصيه کرده و به مفيدت ملقب داشته است؟ پس شيخ تمامي قضيه را نقل نمود. [2] .
خواننده گرامي! براي اينکه ميزان زحمات و کوششهاي طاقت فرساي شيخ مفيد را بهتر اذعان کنيد فهرست نوشته هاي او را مي آوريم و در اين بخش نيز از نوشته ريحانه الادب کمک مي گيريم:... مصنفات مفيد نيز بسيار و به تصديق بعضي از اهل فن از دويست کتاب متجاوز و نجاشي صد و هفتاد و چند از آنها را مذکور داشته و در اينجا بعضي را مي نگارد:
1 - احکام اهل الجمل
2 - احکام النساء
3 - الاختصاص (که يک نسخه خطي آن در کتابخانه مدرسه سپهسالار جديد تهران موجود است).
4 - الارشاد في معرفه حجج الله علي العباد (که در ايران بارها چاپ شده است).
5 - الارکان في دعائم الدين.
6 - الاستبصار في ما جمعه الشافعي من الاخبار
7 - الاشراف في علم فرائض الاسلام
8 - اطراف الدلائل في اوائل المسائل
9 - اعجاز القرآن و الکلام في وجوهه
10 - الاعلام في ما اتفقت الاماميه عليه من الاحکام
11 - الافصاح در امامت
12 - اقسام المولي و بيان معانيه
13 - الاقناع في وجوب الدعوه
14 - الامالي يا الامالي المتفرقات (چنانچه در رجال نجاشي است و آن تقريرات و املائات متفرقه شيخ مفيد بوده و داراي چهل و سه مجلس
[ صفحه 151]
مي باشد و به همين جهت آن را مجالس نيز گويند).
15 - امامه اميرالمومنين عليه السلام من القرآن
16 - الانتصار
17 - الانسان و الکلام فيه
18 - اوائل المقالات في المذاهب المختارات (که در تبريز به ضميمه کتاب تصحيح الاعتقاد خود مفيد چاپ شده است).
19 - الايضاح في الامامه
20 - ايمان ابي طالب
21 - الباهر من المعجزات
22 - البيان عن غلط قطرب في القرآن
23 - البيان في انواع علوم القرآن
24 - البيان في تاليف القرآن
25 - التذکره باصول الفقه
26 - تصحيح اعتقاد الاماميه (که شرح کتاب اعتقادات صدوق است).
27 - تفضيل الائمه عليهم السلام علي الملائکه
28 - تفضيل اميرالمومنين عليه السلام علي سائر الاصحاب
29 - تقريب الاحکام
30 - التمهيد
31 - الجمل (که نامش النصره لسيد العتره في حرب البصره است).
32 - جمل الفرائض
33 - الجنيدي (که رساله اي است به اهل مصر).
34 - جوابات الفيلسوف في الاتحاد
35 - حجيه الاجماع
36 - ذبائح اهل الکتاب
37 - الرد علي الجاحظ و العثمانيه في فضيله المعتزله
38 - شرح اعتقادات صدوق (که به نام تصحيح مذکور شد).
39 - العيون و المجالس
40 - الفصول المنتخبه
41 - کشف الالتباس
42 - کشف السرائر
[ صفحه 152]
43- المتعه
44 - المجالس (که به نام امالي مذکور شد).
45 - المزار
46 - المسائل الصاغانيه
47 - مسائل النظم
48 - مسار الشيعه (که حاوي مختصري از حالات ائمه اطهار عليهم السلام و مخالفان ايشان بوده و يک نسخه خطي آن در کتابخانه مدرسه سپهسالار جديد تهران ضميمه نسخه شماره 3881 است).
49 - المقنعه في الامامه (که به تصريح بعضي غير از مقنعه فقه است).
50 - المقنعه في الفقه (که با اختصارش مشتمل بر يک دوره فقه امامي بوده و با کتاب فقه الرضا در ايران چاپ شده و يک نسخه خطي آن نيز به شماره 2665 در کتابخانه مدرسه سپهسالار جديد تهران موجود است).
51 - النصره لسيد العتره في حرب البصره (که به نام الجمل مذکور شد).
52 - النقض علي ابن الجنيد في اجتهاد الراي
53 - النقض علي علي بن عباد في الامامه
54 - النقض علي علي بن عيسي الرماني
55 - نقض فضيله المعتزله
56 - نقض المروانيه و غير اينها که بسيار در کتب مربوطه نگارش يافته و در اثبات تبحر علمي و کثرت خدمات ديني و زحمات مذهبي وي برهاني قاطع مي باشد. جزاه الله عن الاسلام و المسلمين خير الجزاء. و به خاطر اين خستگي ناپذيري و کوشش در راه محبوب است که محبوب او امام عصر ارواحنا فداه تقدير نامه خود را ارسال و او را مفتخر به خطاب برادر نموده است: از امتيازات و فضائل خاصه شيخ مفيد چند فقره توقيع رفيع همايوني است که از ناحيه مقدسه حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه به عنوان: للاخ السديد و الولي الرشيد الشيخ المفيد ابي عبد الله محمد بن محمد بن نعمان ادام الله اعزازه و به عنوان ايها الناصر للحق و الداعي اليه بکلمه الصدق و اشباه اينها شرف صدور يافته و در کتب رجال و تراجم و سير نگارش
[ صفحه 153]
داده اند... و در تتميم بيان فضيلت او نيز اين بس که سيده بانوان عالم حضرت صديقه طاهره سلام الله عليها او را مورد عنايت مخصوصه قرار مي دهند. در اينجا نيز از زبان علامه مدرس در ريحانه الادب مي شنويم: شيخ مفيد در خواب ديد که حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها حسنين عليهما السلام را پيش او آورده و فرمود: يا شيخ علمهما الفقه [3] .
پس شيخ بعد از بيداري در نهايت حيرت بود، تا آنکه صبح همان شب، فاطمه والده ماجده سيد مرتضي و سيد رضي با کنيزکهايي که دور او بودند، آن دو پسر خود را که در آن موقع صغيرالسن بوده اند پيش شيخ آورد. شيخ محض رعايت جلالت آن مخدره سلامش کرد و به پا ايستاد تا بعد از احترامات معموله، فاطمه همان عبارت مذکوره در روياي شيخ را (علمهما الفقه) به زبان آورد و با خود گفت: يا شيخ! اينها دو پسر من اند، قد احضرتهما اليک لتعلمهما الفقه. [4] .
پس شيخ گريسته و خواب را بدان مخدره نقل کرد و به تعليم و تربيت آن دو برادر والاگهر اهتمام تمام به کار مي برد تا رسيدند بدان مقام عالي که هر يک از نوادر زمان و نوابغ روزگار مي باشند. [5] .
پاورقي
[1] الي علي! جنگ با تو جنگ با من و صلح با تو صلح با من است.
[2] ريحانه الادب 361:5.
[3] اي شيخ آن دو را فقه تعليم کن.
[4] آن دو را به خدمت شما آورده ام تا فقهشان تعليم نمايي.
[5] ريحانه الادب 185:4.