بازگشت

خستگي ناپذيري حضرت جواد


اين بزرگوار همچون آباء طاهرين خود هرگز از کار، عبادت، تعليم و تربيت و رسيدگي به فقرا غفلت نکرد و همواره تلاش و کوشش خود را براي جلب خشنودي خداوند متعال مبذول مي داشت. با اينکه طول عمر شريفش بيست و پنج سال بيشتر نبود و در سن نوجواني (هشت سالگي) به مقام امامت و جانشيني پدرش سلام الله عليه رسيد و پس از ايشان هفده سال زمام امور شيعه در دست با کفايت آن حضرت بود، اما هرگز از فعاليت و کوشش براي دعوت مردم به خدا و اسلام باز نايستاد و کاري او را ملول و خسته نکرد. مثلا به خاطر عطاياي فراوان و بخششهاي زياد لقب جواد گرفت و دوست و دشمن به اين نامگذاري و وجه آن اقرار و اعتراف دارند که بعد از شهادتش نيز تا امروز بسيارند کساني که متوسل به ذيل عنايت او شده و از جود



[ صفحه 143]



و سخاوتش بهره هاي فراوان برده اند. از باب نمونه: مردي حضور آن حضرت رسيد و عرض کرد: به اندازه مروت و جوانمردي خودتان به من انفاق کنيد. حضرت فرمودند: آن اندازه در امکانم نيست. مرد گفت: پس به اندازه جوانمردي من مرحمت کنيد. حضرت فرمودند: اين قدر ممکن است. سپس به غلام خود دستور داد که صد دينار به او بدهد. [1] .

مي بينيم که حضرت در جواب آن مرد سائل، عطائي به اندازه جوانمردي خود را غير ممکن مي داند، زيرا جوانمردي و مروت و سخاي آن حضرت به اندازه اي است که با امکانات مالي وفق نمي دهد. نمونه ديگر از فعاليتهاي خستگي ناپذير ايشان، نوشتن نامه هاي دعوت به دوستان و بندگان خداست که بسياري از آنها را کتب تاريخ و حديث ثبت نموده است که تحف العقول ابن شعبه و احتجاج طبرسي نمونه هايي از آنها را آورده اند. و نمونه ديگر، مناظرات و احتجاجات آن پيشواي معصوم با دانشمندان و گروههاي مختلف است که به طور معجزه آسا در هر مجلس پاسخ صحيح و دقيق دهها و صدها مسئله را داده و هرگز احساس ملال و خستگي نکرده است، تا آنجا که گفته اند در مجلسي که عده اي از شيعيان از نواحي مختلف آمده بودند پاسخ سي هزار مسئله را فرمود، در حالي که سن شريفش به ده سال نرسيده بود. [2] .

و با تمامي مشاغل و گرفتاريها در مناجات با حضرت رب الارباب چنان نشاط و شادابي دارد که طولاني ترين دعاها را در قنوت نماز و عميق ترين مناجاتها را در ساير مواقع بر زبان مي راند و انواع نمازها و حرزها و دعاها از آن حضرت نقل شده است که در کتاب شريف بحار مجلسي (جلد 94 (و مهج الدعوات سيد بن طاووس نمونه هائي را مي بينيم. و در اينجا تنها به نقل قسمتي از يک دعا در پناه بردن به خداوند از آن حضرت تبرک مي جوئيم:



[ صفحه 144]



... اللهم رب و ارض البلاء فاخسفها و عرصه المحن فارجفها و شمس النوائب فاکسفها و جبال السوء فانسفها و کرب الدهر فاکشفها و عوائق الامور فاصرفها و اوردني حياض السلامه و احملني علي مطايا بالائک الکرامه و اصحبني باقاله العثره و اشملني بستر العوره و جد علي يا رب و کشف بلائک.... [3] .

خداوندا، پروردگارا! و زمين بلا را فرو بر و عرصه نگرانيها را بلرزان و آفتاب حوادث را کسوف کن و کوههاي بدي را از بيخ بر کن و بلاي زمان را بردار و موانع کارها را برطرف فرما و مرا به حوضهاي سلامت وارد نما و بر مرکبهاي بزرگواري سوار کن و از لغزشهايم چشم بپوش و مرا مشمول پوشش عيوب گردان و به وسيله نعمتهايت و برداشتن بلاها به من احسان فرما، اي پروردگار من!....


پاورقي

[1] کشف الغمه 158:3.

[2] همان:154، اصول کافي 496:1.

[3] مهج الدعوات 262.