بازگشت

خستگي ناپذيري امام موسي بن جعفر


ابن صباغ مالکي مي گويد: يکي از ماموران زنداني که مخفيانه مراقب احوال حضرت کاظم سلام الله عليه بود به عيسي بن جعفر (امير بصره که به دستور هارون الرشيد آن حضرت را زنداني کرده بود) خبر داد که شنيدم آن حضرت در دعاي خويش مي فرمود: خداوندا! تو مي داني که گوشه خلوتي از تو خواستم که براي عبادت فراغت يابم، اکنون آن را به من ارزاني داشتي، پس شکر و حمد مي گويم تو را. [1] .

خطيب بغدادي در تاريخ خود مي نويسد: اصحاب ما آورده اند که حضرت موسي بن جعفر عليهما السلام وارد مسجد رسول خدا [صلي الله عليه و آله] شد و در ابتداي شب سجده اي کرد و شنيده شد که در آن مي گفت: گناه در نزد من بزرگ است، پس خداوندا، عفو و گذشت بايستي نزد تو باشد، اي اهل تقوا و بخشش آن قدر اين ذکر را تکرار کرد تا صبح طلوع نمود. [2] .

مناسب است که در اينجا گوشه اي از زندگي پر از مشقت آن حضرت را که در راه عبادت محبوب خود هرگز خستگي نمي پذيرد به روايت شيخ صدوق نقل کنيم: شيخ صدوق در کتاب شريف امالي خويش مي نويسد: احمد بن عبدالله فروي (غروي) از پدرش نقل مي کند که او گفت: وارد بر فضل بن ربيع [زندانبان حضرت موسي بن جعفر عليهما السلام] شدم ديدم بر بالاي بامي نشسته است. به من گفت: نزديک من بيا. من نزديک شدم تا در محاذات او قرار گرفتم. سپس به من گفت: به داخل اطاق نگاه کن. نگاه کردم. پرسيد: در ميان اطاق چه مي بيني؟ گفتم: لباسي که بر روي زمين افتاده است. گفت: درست نگاه کن. پس با دقت نگاه کردم و گفتم: مردي در حال سجده است. فضل گفت: آيا او را مي شناسي؟ گفتم: نه. گفت: او مولاي تو است. گفتم: مولاي من کيست؟ گفت: خود را به ناداني مي زني؟!



[ صفحه 140]



گفتم: براي خود مولائي نمي شناسم. سپس گفت: اين شخص ابوالحسن موسي بن جعفر عليه السلام است. من شب و روز مراقب حال او هستم و در هيچ وقت او را جز در حالي که مي بيني نمي يابم. برنامه او چنين است که: نماز صبح را مي خواند و پس از آن ساعتي به تعقيبات مي پردازد تا آفتاب طلوع مي کند، سپس سجده اي مي کند و در حال سجده است تا ظهر. کسي را گماشته است که وقت ظهر را به او خبر دهد. تا غلام وقت ظهر را به او اعلام مي کند فوري آغاز به نماز مي کند بدون اينکه تجديد وضو کند. پس بدان که او در سجده خود (از آفتاب تا ظهر) نه خوابش مي برد و نه چرت مي زند و همچنان مشغول نماز است تا از نماز عصر فراغت يابد. پس يک سجده مي کند تا غروب آفتاب. پس هنگام غروب از سجده خود سر بر مي دارد تا نماز مغرب را بجاي مي آورد و همچنان با همان طهارت مشغول نماز و تعقيب مي شود تا نماز عشاء را مي خواند. پس با کبابي که برايش مي آورند افطار مي کند. سپس تجديد وضو نموده، سجده مي کند و سر از سجده برداشته، مختصري به خواب مي رود. سپس بيدار شده، تجديد وضو مي کند و همچنان در دل شب به نماز مي ايستد تا سپيده طلوع مي کند. من نمي فهمم چه وقت غلام طلوع فجر را به او خبر مي دهد که بلا فاصله براي نماز صبح مي ايستد. او از هنگامي که تحويل من داده شده برنامه اش همين است. من گفتم: اي فضل بن ربيع! تقوا پيشه کن و حادثه اي پيش نياور که نعمتت از دست برود. تو مي داني کسي به حق کسي تجاوز نکرده مگر اينکه نعمت او از دستش رفته است. فضل گفت: چندين مرتبه تا حال مراب ه کشتن او امر کرده اند، اما من نپذيرفته و گفته ام حتي اگر مرا بکشند اين جنابت را نخواهم کرد. [3] .

اين است نمونه اي از زندگي و فعاليت و کوشش اسوه هاي عبادت و بندگي خدا که در راه محبت او از هيچ زحمت و مشقتي برخود دريغ ندارند.



[ صفحه 141]




پاورقي

[1] الفصول المهمه 222.

[2] تاريخ بغداد 27:13.

[3] امالي 126.