خستگي ناپذيري صديقه کبري حضرت فاطمه زهرا
فاطمه سلام الله عليها که اسوه تحمل سختيها و خستگي ناپذيريها در راه محبوب بوده و ام الائمه و محور و مرکز معصومان در تمامي فضائل و کمالات مي باشد درسهاي فراموش نشدني به تمامي عاشقان و دوستداران مي دهد که سه نمونه زير
[ صفحه 134]
قطره هائي از درياي بيکران است:
1 - عن الحسين بن علي عن اخيه الحسن بن علي بن ابي طالب عليهم السلام: قال رايت امي فاطمه عليها السلام قامت في محرابها ليله جمعتها فلم تزل راکعه ساجده حتي اتضح عمود الصبح و سمعتها تدعو للمومنين و المومنات و تسميهم و تکثر الدعاء لهم و لا تدعو لنفسها بشي ء. فقلت لها: يا اماه لم لا تدعين لنفسک کما تدعين لغيرک؟ فقالت: يا بني الجار ثم الدار. [1] .
حضرت امام همام حسين بن علي از برادرش حضرت امام حسن بن علي عليهم السلام نقل مي فرمايند که فرمودند: در شب جمعه مادرم فاطمه عليها السلام را ديدم که در محراب عبادت خود ايستاد و همچنان به رکوع و سجود و نماز پرداخت تا سپيده صبح دميد و شنيدم که براي مردان و زنان مومن دعا مي فرمود و يک يک آنان را نام مي برد و بسيار دعا مي کرد و براي خود دعا نمي نمود. گفتم: مادر جان چرا براي خودتان دعا نکرديد همان گونه که براي غير خود دعا کرديد؟ فرمود: فرزندم، اول همسايه بعد اهل خانه!
2 - عن فاطمه صلوات الله عليها قالت: سمعت رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم يقول: ان في الجمعه ساعه لا يوافقها رجل مسلم يسئل الله عز و جل فيها خيرا الا اعطاه اياه. قالت: فقلت: يا رسول الله ايه ساعه هي؟ قال: اذ تدلي نصف عين الشمس للغروب. قال: فکانت فاطمه عليها السلام تقول لغلامها: اصعد علي الضراب فاذا رايت نصف عين الشمس تدلي للغروب فاعلمني حتي ادعو: [2] .
از حضرت فاطمه صلوات الله عليها روايت است که مي فرمايد: شنيدم از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم که مي فرمود: همانا در روز جمعه ساعتي است که در آن مسلماني از خدا مسئلت نمي دارد خيري را مگر اينکه خداوند آن را به او عطا مي کند. فاطمه سلام الله عليها فرمود: عرض کردم اي رسول خدا، آن کدام ساعت است؟ فرمود: هنگامي که نيمي از خورشيد در افق غروب کند. راوي گويد: از آن به بعد حضرت فاطمه عليها السلام به غلام خود مي فرمود: بر بام شو، هر وقت ديدي که نصف خورشيد غروب کرده اطلاع بده تا دعا کنم.
[ صفحه 135]
3- حسن بصري گويد: در ميان اين امت عابدتر از فاطمه (سلام الله عليها) نيست. او آن قدر به عبادت ايستاد تا دو پاي او ورم کرد. [3] .
پاورقي
[1] عوالم 127:11، ح 2.
[2] الاحزان محدث قمي 22.
[3] بحار 84:43.