بازگشت

در عبادت و بندگي خدا


1 - عن نوف قال: بت ليله عند امير المومنين علي عليه السلام فکان يصلي الليل کله و يخرج ساعه بعد ساعه فينظر الي السماء و يتلو القرآن. قال: فمر بي بعد هدوء من الليل فقال: يا نوف ا راقد انت ام رامق؟ قلت: بل رامق ارمقک ببصري يا امير المومنين، قال: يا نوف طوبي للزاهدين في الدنيا و الراغبين في الاخره اولئک الذين اتخذوا الارض بساطا و ترابها فراشا و ماءها طيبا و القرآن دثارا و الدعاء شعارا و قرضوا من الدنيا تقريضا علي منهاج عيسي بن مريم عليه السلام. [1] .

نوف بکالي گويد: شبي را در نزد اميرالمومنين عليه السلام بسر بردم. آن



[ صفحه 133]



حضرت تمام شب را نماز مي خواند و ساعت به ساعت بيرون شده به آسمان نظر مي فرمود و قرآن مي خواند. نوف گويد: پاسي از شب گذشت، به من برخورد کرده فرمود: اي نوف! خوابي يا بيدار؟ عرض کردم: بيدارم و شما را مي نگرم يا امير المومنين! فرمود: اي نوف خوشا به حال کساني که از دنيا چشم پوشيدند و به آخرت دل بستند. آنان زمين را زير انداز و خاک آن را رختخواب نموده و آبش را به جاي عطر قرار دادند، قرآن و رد زبانشان و دعا شعارشان است و چون عيسي بن مريم عليه السلام دنيا را از خود بريدند...

2- مردي از تابعين از انس بن مالک شنيد که او مي گويد: اين آيه (سوره زمر - آيه 9) درباره علي بن ابي طالب عليه السلام نازل شده است که: آيا کسي که لحظات شب را عبادت کند و در حال سجده و قيام باشد که از عذاب آخرت پرهيز مي کند و اميدوار به رحمت پروردگار خود مي باشد.

[آن مرد مي گويد:] نزد علي عليه السلام رفتم تا عبادت او را ببينم. خدا را گواه مي گيرم که در هنگام مغرب او را ديدم که با يارانش نماز مغرب را بجاي آورد. و پس از آن در تعقيب نشست تا موقع عشاء شد، پس آن را به جاي آورده وارد منزل خود شد. من هم با او وارد شدم. در تمامي طول شب مشغول نماز و قرآن بود تا فجر طلوع کرد. سپس تجديد وضو فرمود و به مسجد رفت و نماز صبح را با مردم خواند و مشغول تعقيبات شد تا آفتاب بر آمد... [2] .

فعاليتهاي عاشقانه امير عاشقان حضرت علي عليه السلام در قالب بيان و قلمهاي قاصر ما نمي گنجد مگر اينکه خود آن سرور اشارتي فرمايند و دستگيري کنند. لذا به همين مقدار بسنده کرده از ديگر معصومان نيز تنها نمونه هائي را که نمي از يم است مي آوريم و به ناتواني خود در احصاء آنها اعتراف مي کنيم.


پاورقي

[1] خصال 337:1 ح 40، باب السته.

[2] امالي صدوق:232 ح 14، مجلس 47.