بازگشت

خستگي ناپذيري الگوهاي تلاش


تشخيص مصاديق واقعي و اسوه هاي حقيقي اين واژه در گذشته تاريخ چندان آسان نيست اما نظري کوتاه و اجمالي و مطالعه اي فشرده و فهرست وار در حيات معصومان عليهم السلام نشان مي دهد که در زندگي پر مخاطره خود هرگز ابراز خستگي بلکه احساس آن را هم نداشته اند و اين همه نيرو و توان و تحمل مشقتها و سختيها در طريق وصول و ايصال به محبوب حقيقي بوده است. مثلا پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله در مدت بيست و سه سال نبوت خود انواع رنجها و مشقتها را متحمل شده، از زخم زبان تا زخم بدن را بر خود خريدند و سرزنشها و ملامتها را شنيدند ولي در راه اعلاي کلمه محبوب خود لحظه اي خستگي و ملال به خود راه ندادند. و يا اميرالمومنين علي عليه السلام چه در زمان حيات پيامبر گرامي صلي الله عليه و آله و چه پس از رحلت آن بزرگوار آن همه جوانمردي و دلاوري در جنگها از خود نشان داد و در مقابل کافران و مشرکان و منافقان ايستاد و مصيبتها و لطمات را تحمل



[ صفحه 126]



فرمود و در برابر دشمنان که حق او را غصب و به خانه اش يورش نمودند و انواع آزارها را بر همسر گرامي اش حضرت صديقه طاهره سلام الله عليها وارد کردند و در خانه اش را آتش زده و سينه اش را خرد کردند و او را به شهادت رسانيدند، همچنان استوار در طريق بندگي محبوب خود تحمل رنجها نمود و در مدت طولاني مهر سکوت بر لبان خود زد. همسرش، دخت گرامي پيامبر صلي الله عليه و آله نيز در مدت کوتاه عمر شريف خويش تمام همتش اعتلاي نام الله و پيشرفت دين پدرش بود و با کمي زمان، بخصوص پس از رحلت پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله، انواع ابتلائات را به خود ديد و آني از ياد خدا و دفاع از قرآن و امام زمانش خسته نشد و اينها همگي به خاطر نشاطي بود که براي محبوب خود، خداوند متعال، داشت. پس از شهادت علي عليه السلام امام حسن مجتبي عليه السلام هم کمتر از پدر و جد و مادر خود در مشقت نبود بلکه چه رنجها که از دشمنان کشيد و چه زخم زبانها که از دوستان به ايشان رسيد و سر تا سر عمر شريف و زندگي و حياتش تعب و رنج بود، اما در راه محبوب تمامي آنها را تحمل نمود و خستگي و آزردگي به خود راه نداد. آن گاه سرور شهيدان و آزادگان حضرت ابي عبدالله الحسين عليه السلام در راه وصال محبوب از همه چيز خود، از زن و فرزند و ياران که همگي آنها در خون خود غوطه ور گشته و به شهادت رسيدند، گذشت و خود نيز يکه و تنها به مبارزه و ستيز با دشمنان خدا پرداخت، اما در هيچ مرحله اي خستگي و ملال به خود راه نداد. و پس از آن حضرت فرزند بزرگوارش امام سجاد عليه السلام بار گران اسارت و سرپرستي کاروان اسيران را به دوش کشيد و مدت سي و پنج سال در ناراحتي و فراق پدر و ياران بود، ولي در طريق احياي کلمه محبوب خستگي نپذيرفت. همچنين، زندگي ساير معصومان سراسر رنج و تعب و ناراحتي بود و از دست دشمن و دوست چه مصيبتها که به ايشان وارد شد و چه سختيها که تحمل نمودند. و هم اکنون که زمان و دوره امامت حضرت بقيه الله ارواحنا فداه است ايشان از اول عمر شريف خود تا کنون که هزار و صد و پنجاه و شش سال مي گذرد شاهد ظلمها و ستمها و نابکاريهاي انسانها و هجومها به دين جدش مي باشد و تحمل بارگران اين



[ صفحه 127]



زمان طولاني بر دوش او هرگز او را از راه محبوب منصرف نکرده و خستگي به خود راه نمي دهد با اينکه روزها و شبها و هفته ها و ماهها و سالها شاهد حملات و لطمات به آباء و اجداد طاهرش بوده و گواه و آگاه به تمامي جريانهاست و به امر محبوب و در راه او صبر و شکيبايي پيشه کرده و خستگي و ملال به خود راه نمي دهد. بنابر اين، شمارش يک يک تحمل سختيها از طرف ائمه معصومين عليهم السلام نيازمند نوشته هاي طولاني و بررسي تاريخ زندگاني هر کدام از آن بزرگواران است و چون اين نوشته هدفش پرداختن به اين مباحث نيست به همان فهرست بسنده مي شود و تنها درباره هر کدام از معصومين سلام الله عليهم اجمعين نمونه اي را مي آوريم که غالبا شاهد عبادت و بندگي آنان و نشان دهنده اين است که ايشان همگي اسوه هاي خستگي ناپذيري در راه محبوب مي باشند.