بازگشت

خستگي ناپذيري در آئينه گفتار معصومين


در گفتار گهربار اسلاف بزرگوار آن مولاي غائب سلام الله عليه نيز بدين نکته اشاره شده است:

1 - مفضل بن عمر نقل مي کند که از مولايم امام صادق عليه السلام شنيدم که فرمود: فيما ناجي الله عز و جل بن عمران عليه السلام ان قال له: يابن عمران، کذب من زعم انه يحبني فاذا جنه الليل نام عني. ا ليس کل محب يحب خلوه حبيبه؟! ها انا ذا يابن عمران مطلع علي احبائي اذا جنهم الليل حولت ابصارهم من قلوبهم، و مثلت عقوبتي بين اعينهم، يخاطبوني عن المشاهده، و يکلموني عن الحضور. [1] .

در ميان آنچه خداي عز و جل موسي بن عمران را ندا مي داد به او فرمود: اي فرزند عمران! دروغ مي گويد آن که گمان مي کند مرا دوست دارد اما شب به



[ صفحه 120]



خواب مي رود و از من جدا مي شود. آيا چنين نيست که هر دوستي خلوت محبوب خويش را مي طلبد؟! اي پسر عمران! وقتي تاريکي شب آنان را فرا گيرد، چشم دلشان را به سوي خود بر مي گردانم و عقوبت خويش را در مقابل چشمانشان متمثل مي کنم، بدانسان که با من خطاب مي کنند گوئي که مرا مي بينند و با من به سخن مي پردازند گوئي که خود را در حضور من مي يابند. آري، اين گونه است که عاشق، احساس خواب و خستگي نمي کند و در تمامي آنات زندگي خويش، با نيروي لا يزال محبوب لم يزل، به سوي وصال او گام بر مي دارد و در اين راه به مشکل ترين و جانفرساترين کارها دست مي يازد و اين کلام زيباي معروف را هماره نصب العين خويش قرار مي دهد که: افضل الاعمال احمزها. بهترين کارها سخت ترين آنهاست.

2 - امام صادق عليه السلام نيز، در اين زمينه، خوش گفتاري از نبي اکرم صلي الله عليه و آله نقل مي فرمايند: افضل الناس من عشق العباده فعانقها و احبها بقلبه و باشرها بجسده و تفرغ لها فهو لا يبالي علي ما اصبح من الدنيا علي عشر ام علي يسر. [2] .

با فضيلت ترين مردم کسي است که به عبادت عشق مي ورزد و با آن هم آغوش مي گردد و از اعماق دل آن را دوست مي دارد و با تمامي وجود براي آن به پا مي خيزد و خود را براي آن مهيا و آماده مي سازد. پس، چنين کسي باکي از آن ندارد که شب خويش را در آسايش و نعمت به صبح رساند يا در سختي و نعمت.

3 - امام چهارم شيعيان، حضرت علي بن الحسين عليه السلام، آن چنان در عبادت و بندگي خود را به سختي مي افکند که لقب سجاد و زين العباد گرفت. ايشان در فرازي از مناجاتهايش اين گونه با محبوب خويش راز و نياز مي کند و از او مي خواهد که: و تتولني بما تتولي به اهل طاعتک و الزلفي لديک... و اتعب نفسه في ذاتک و اجهد في مرضاتک. [3] .

ولايت و قيمومت مرا مانند اهل طاعت خود قرار ده، آنان که به مقام تو قرب



[ صفحه 121]



يافته اند... و مرا در زمره آنان قرار ده که خود را براي تو به زحمت انداخته اند و در راه تو کوشيده و رنج برده اند. رنج بردن در مسير عبادت و بندگي و نيايش و گريه در آستان معبود يکتاي جهان، موجب مي شود که سموم و ناخالصيهاي روح و جان دفع شود و اين خود نشانگر استقامت و توان عاشق در راه رسيدن به رضاي معشوق است. و در دعاي بيستم صحيفه اين چنين مناجات مي کند که: اللهم صل علي محمد و آل محمد و اجعل اوسع رزقک علي اذا کبرت و اقوي قوتک في اذا نصبت و لا تبتليني بالکسل عن عبادتک. خداوندا! بر محمد و آل محمد درود فرست، و وسيع ترين روزي خود را به من در هنگام پيري عطا کن و آن هنگام که خستگي مرا فراگرفت بيشترين نيرويت را در من قرار ده و مرا به کسالت و تنبلي در عبادتت مبتلا مفرما. و اين چنين نيرومندي به خاطر عشق و ايماني است که نسبت به محبوب پيدا مي شود.


پاورقي

[1] بحار 329:13 ح 7.

[2] وسائل الشيعه 61:1 ح 2.

[3] صحيفه سجاديه دعاي 47.