بازگشت

حصن نامحدود الله


اگر کسي به يگانه محبوب بي نهايت هستي - الله - که آفرينش، پيشاني بندگي بر آستان خدايي اش مي سايد و تمامي مخلوقات در ذات بي همتايش متوله و متحيرند عشق ورزد، چنان وسعت بينشي مي يابد که هر چه پرواز کند و بالاتر بپرد، در اوج آسمان عشق، کششي والاتر او را به سوي خويش مي خواند و بدين ترتيب مسير پرواز او نقطه پايان ندارد. شاهد نيکويي بر اين ادعا کلمات بلند و بي پايان اوست که نشان از خود او دارد، زيرا که ترفيع مقامات انسان عاشق را حد معيني نيست، و با انس گرفتن با آنها، او را در مدارج کمال، يکي پس از ديگري پرواز مي دهد، و لذا درباره همنشيني با براق تيز پرواز آياتش معصومين بزرگوارمان سلام الله عليهم اجمعين فرموده اند: اقرا و ارقه. [1] .

بخوان و پرواز کن. و اين بدان معناست که هر آيتي از آن، در روز حشر، شهپري پر توان است که در درجات بي انتهاي کمالات در بهشت جاودان او را پرواز مي دهد. گويي از آنجا که سراپاي اين آيات، صدق و راستي و تقوا و درستي است که از منشا صدق و سرچشمه راستي نشات گرفته، اينان و نديمانشان (محبوب هاي بحق) نيز، به اعتبار سنخيت و همگوني و انس چنان بينش بلند و بصيرت عميق يافته اند که ديگر ايستايي و توقف و سکون برايشان نامفهوم است، پس به موازات انس روحي خود با آيات کريمه، آنان نيز به پرواز آمده، به اوج بالاي بندگي مي رسند. پس، بنابر آنچه گفته شد، وسعت آستانه و حصن چنين محبوبي بي نهايت است و رفعت آن به بلنداي رفعت و جلال خود اوست و نفاد و به آخر رسيدن را در آن راهي نيست، چرا که کلمات جانفزاي او که تنها آياتي از اوست، چنين است و او خود، در معرفي کلامش اشاره مي فرمايد که اگر در اين گلزار که بخشي از آستانه و ذره اي از جلال و عظمت اوست، يکايک اشجار بوستان آفرينش براي کتابت آن کمر همت ببندند و تمامي درياها مرکب شوند، فرياد عجز و ناتواني سر خواهند داد و زبان به



[ صفحه 106]



عجز خود خواهند گشود: لو کان البحر مدادا لکلمات ربي لنفد البحر قبل ان تنفد کلمات ربي و لو جئنا بمثله مددا. [2] .

اگر دريا مرکب باشد براي کلمات پروردگار من، دريا پايان مي پذيرد پيش از آن که کلمات پروردگارم پايان پذيرد و لو مانند آن را به کمک بياوريم. و بدين ترتيب، پروانگان شيداي دربار قرآنهاي ناطق - ائمه اطهار سلام الله عليهم اجمعين - نيز در آسماني بي منتها اوج مي گيرند و از جنتي نامحدود برخوردارند، که هر چند در عرصه شخصيت و آستانه جلال آنان سير و سياحت کنند، به آخر نمي رسند و هر لحظه و له و شيدايي شان در اين دربار فزوني مي يابد. و اين حصن رفيع بي منتها همان است که در لسان گوياي روايت از آن به عالم ولايت تعبير شده و اين عالم ولايت، حصن و دژ شکوهمند محبوب اول - خداوند - و عرصه اوج پيشوايان معصوم عليهم السلام است: يقول الله عز و جل: ولايه علي بن ابي طالب حصني فمن دخل حصني امن من عذابي. [3] .

ولايت علي بن ابي طالب [عليه السلام] دژ من است، پس هر کس وارد دژ من شود از عذاب من ايمن خواهد بود. و نيز: يقول الله عز و جل لا اله الا الله حصني فمن دخل حصني امن من عذابي. [4] .

کلمه لا اله الا الله دژ من است. پس، هر آن کس که وارد دژ من گردد از عذاب من در امان خواهد بود. از جمع دو کلام الهي چنين نتيجه گرفته مي شود که حصن حصين محبوب شامل جهان نامتناهي توحيد و يکتاپرستي و عالم ولايت است و هر دو، عالم قرب و ولايت و نزديک هم اند و هر دو حصن حصين خداوند تبارک و تعالي و خزانه بي پايان الهي اند که از رنگ محدوديت و خطرات پاک مي باشند و همانجاست که جايگاه استقرار اولياي حق و ميعادگاه ديدار بدون حجاب با يار است.



[ صفحه 107]




پاورقي

[1] کافي 601:2 ح 11.

[2] کهف 109.

[3] عيون اخبارالرضا 135:2 باب 38.

[4] همان ماخذ:133 باب 37.