بازگشت

محب در حصن حصين محبوب


حصن محبوب، فضايي است که به نور وجود او منور مي شود. پس، اگر وجود محبوب، چراغي را ماند که کور سوئي مي زند و به نسيم مژه بر هم زدني خاموش مي شود، ميدان ديد محب هم به همان نسبت محدود است و جز چند قدمي از پيش پاي خويش فراتر نخواهد رفت و سرانجام در ظلمت و تاريکي دست و پا مي زند و مايوسانه در منتهاي ذلت نفس و خواري و پستي سقوط مي کند و به دنبال آن، در اثر فشار طاقت فرساي تاريکي و ظلمت راه، از هر گونه محبوبي بيزاري مي جويد و به پوچي گراييده، در بيراهه هاي هرج و مرج طلبي حيران مي گردد. در اين صورت، به اصطلاح امروز، در شمار نهيليست ها [1] قرار مي گيرد که داراي يک سيستم انديشه اي پوچ اند که در اثر خستگي و بيزاري از محبوب پست و مادي و دنيوي حاصل شده است. دل بستن به محبوبهاي دنيوي، در حقيقت، محبوس شدن در زنداني تنگ و تاريک را ماند که امکان هر گونه حرکت و جنبش تکامل آفريني را از زنداني سلب



[ صفحه 104]



مي کند، و لذا فرموده اند: الدنيا سجن المومن. [2] .

دنيا براي مومن [به ملاک ايمانش] زندان است. حال آن که دل بستن و عشق به معشوق برتر - که صاحب کمال و جمال و علم و قدرت در درجات بالاي آن است - همچون اوج گرفتن عاشق است در بيکران آسمان تعالي، که هر چه بالاتر رود هنوز گامي بيش بر نگرفته و همواره جاي پرواز و اوج دارد در اين صورت، بن بست، ظلمت، تاريکي، حيرت و... واژه هاي پوچي بيش نخواهند بود، اما سر گشتگان حيران دنياي امروز با برگزيدن محبوبهاي مادي و پست، خود را در آن زندان تنگ و تاريک زنداني نموده اند. ارزشمندترين ارزشهاي دوست داشتني اينان، علم است که پرستشگران آن را علم پرست [3] نام نهاده اند، اما افسوس که آنچه اينان، از آن به بزرگواري ياد مي کنند و به عنوان وسيله تکامل و پيشرفت مي شناسند، براي روح بلند پرواز انسان مناسب نيست، چرا که در فرهنگ اينان، علم جز تجربيات مادي و ناقص نيست که شعاع فروغ آن بسيار محدود و زيبايي آن نيز اندک و زودگذر است، و با به کارگيري تمام لابراتوارهاي عظيم آن هم نمي توان راهي در ملکوت آسمانها باز نمود و غريزه بي نهايت طلبي انسان را اشباع کرد. به شهادت آنچه گفتيم، ميدان ديد و ارتفاع پرواز هر دلداده اي به اندازه وسعت شعاع فيض وجود دلبر اوست و اين بدان معناست که جنبش و حيات محب، در سايه چتر لطف محبوب و در حيطه حصن حصين اوست. و اين نحوه تعلق محب به محبوب و ملحق شدن اين به شخصيت آن، و سر بر آستانه او گذاردن، يک قانون عاطفي و يک خواست فطري است، اما سرعت اين لحوق و وسعت ميدان حرکت، و پرواز محب، بستگي به ميزان وسعت آستانه محبوب دارد.



[ صفحه 105]




پاورقي

[1] نهيليسم يعني نفي مطلق مثبت و هرج و مرج طلبانه (فرهنگ معين).

[2] کافي 250:2 ح 7.

[3] scientist.