بازگشت

مراحل تسليم


تسليم را مي توان به سه مرحله تقسيم نمود:

1 - تسليم تن: همچون تسليم يک سرباز جنگجو در برابر دشمن قاهر و يا تسليم يک اسير در پشت ميله هاي آهنين اسارت که تنها جسم و تن او در اختيار دشمن و زندانبان است. در طول تاريخ حيات پيامبران و اولياي الهي عليهم السلام از اين گونه تسليمها که در برابر اقتدار ظاهري ستمگران بوده است، بسيار به چشم مي خورد. در اين نوع، عقل و دل در اختيار خود شخص است و تنها جسد ظاهري است که مقهور نيروي قاهر مي باشد.

2- تسليم عقل: يعني تسليم قوه ناطقه و عقل در برابر دلايل و براهين قاطع و قانع کننده که مهر سکوت بر نطق عقل مي خورد و ديگر از خود حرکت و جنبشي نشان نمي دهد. اين مرحله، بالاتر و مهمتر از تسليم تن است. و اين تسليمي است که انديشمندان و عاقلان در مقابل قضاياي يقيني و براهين عقلي دارند.

3 - تسليم دل: که بجز تسليم عقل، خشنودي دل و جان را نيز همراه دارد. دل که مرکز و کانون عشق است، تسليم آن بالاترين و خاضعانه ترين مرتبه تسليم است که دو تسليم ديگر را نيز سبب مي شود. مثلا شيعه دلباخته و عاشق امام زمان عليه السلام دل و جانش و قلبش را يک پارچه در اختيار قلب او که قلب عالم امکان است، مي گذارد و بدين ترتيب، اين جام کوچک و محدود را به بيکران درياي اسرار الهي پيوند مي زند. اين جويبار تاريک را به آن درياي متلاطم و خروشان متصل مي سازد و آن را



[ صفحه 92]



در وعاء نامحدود مشيت حق تعالي فاني مي کند که آنها نيز در برابر حق تعالي چنين اند و عبارت کريمه: نحن اوعيه مشيه الله [1] .

شاهدي صادق بر اين مقال است. آري، در تسليم دل، محب خود را در طول هستي محبوب قرار مي دهد، که در اين صورت، هر هستي را از او و به سوي او مي داند و در اين مرحله از سفر کمال، عاشق همه دارائيهاي خود را در اختيار محبوب قرار مي دهد و از خود اراده و خواسته اي ندارد و حتي عقايد و افکارش را که بهترين دارائي اوست، به او عرضه مي کند تا ظلمات و تاريکيهاي آن را به نور آفتاب فروزان عقايد او روشن کند و دردهاي آن را زدوده، يک پارچه صافي اش کند.


پاورقي

[1] ما ظرفهاي خواسته خداونديم. (تفسير صافي 266:5، از خرائج از امام عصر عليه السلام).