بازگشت

هديه براي يکي کردن محبوبها است


در صفحات پيشين ديديم که از آثار اوليه عشق، انتخاب محبوب واحد است و دانستيم که رسم عاشق نيست با يک دل دو دلبر داشتن. اکنون بر آنيم تا روشن کنيم که مي توان دوستها و دوستيهاي گوناگون را - که به ملاک واحد مورد علاقه اند - در يک مرکز، تمرکز داد و در يک نقطه، کانون و وحدت بخشيد. عاشق آنچه را که دوست مي دارد در راه دوست هديه مي کند، و به تعبير ديگر، به خود دوست مي دهد، در راه دوست انفاق مي کند و قرض مي دهد، يعني به خود دوست قرض مي دهد و انفاق مي کند، به خاطر رضاي او صدقه مي دهد، يعني به محبوب بخشش و عطا مي کند، اگر چه هر چه دارد از آن محبوب است. تعبيرات احاديث و آيات شريفه درباره صدقه و قرض و انفاق از اين واقعيت



[ صفحه 84]



عاطفي پرده بر مي دارد. از طرفي، قرض در راه خدا را قرض به خدا تعبير مي کند: من ذ الذي يقرض الله قرضا حسنا. [1] .

چه کسي است که به خدا قرض الحسنه دهد؟ و از سوي ديگر، نهادن صدقه را در دست سائل و فقير، چون قرار دادن آن در دست خداوند مي داند: کان زين العابدين عليه السلام يقبل يده عند الصدقه فقيل له في ذلک فقال: انها تقع في يد الله قبل ان تقع في يد السائل. [2] .

امام زين العابدين عليه السلام هنگام صدقه دادن دست خود را مي بوسيد. از علت اين کار پرسش شد، حضرت فرمودند: صدقه قبل از اينکه در دست سائل قرار گيرد در دست خداوند قرار مي گيرد. تمامي اينها براي آن است که محبوبهايش را در يک نقطه جمع کند. يعني عاشق بر آن است که محبوبهاي فرعي و تبعي اش را نيز نزد محبوب اصلي و ذاتي اش گرد آورد تا همه در يک کانون قرار بگيرند و محبتها تبديل به يک محبت شود. بنابر اين، هر تحفه اي که به نزد دوست مي فرستد، گويي عزم آن دارد که شعاع دايره محبت را کوتاه کند و سرانجام، نقش دايره را زائل نموده، آن را در يک نقطه خلاصه گرداند تا هماره به بيش از يک مرکز توجه نکند که آن مرکز، هم اصل محبت و هم محبت اصل است. و بر اساس همين انديشه و عزم است که شيعه هماره آرزوي آن دارد که در جهان آخرت نيز با محبوبهاي خدائي اش - ائمه صلوات الله عليهم اجمعين - در مقام محمود در نزد خدا اجتماع يابد، يعني همه محبوبهايش در مقام محمد کانون يابند و او نيز غرقه در وصال گردد: و اساله ان يبلغني المقام المحمود لکم عند الله. [3] .

از خدا مسئلت دارم که مرا به مقام محمود، که شما در نزد خدا داريد، برساند.



[ صفحه 85]




پاورقي

[1] حديد 11.

[2] وسائل الشيعه 303:6 ح 2.

[3] زيارت عاشورا.