بازگشت

او توبه پذير و آمرزنده است


يا عبادي الذين اسرفوا علي انفسهم لا تقنطوا من رحمه الله ان الله يغفر الذنوب جميعا. [1] .

اي بندگان من که بر خود اسراف نموده ايد! از رحمت خدا مايوس نشويد که خداوند تمامي گناهان را مي آمرزد. و هو الذي يقبل التوبه عن عباده و يعفو عن السيئات. [2] .

و او خدائي است که توبه بندگانش را مي پذيرد و از بديهايشان در مي گذرد. درياها بيکران رحمت خدا، پيامبر و ائمه صلوات الله عليهم اجمعين نيز آينه هاي تمام نماي ستاريت، غفاريت و عفو خدايند. سلوک و اخلاق ائمه عليهم السلام و رفتار آنان در تمام ايام زندگيشان حاکي از اين نکته است: درباره آيه کريمه و الکاظمين الغيظ و العافين عن الناس [3] .

زراره مي گويد: سمعت ابا جعفر عليه السلام يقول: انا اهل البيت مروتنا العفو عمن ظلمنا. [4] .

شنيدم از امام باقر عليه السلام که مي فرمودند: مروت و جوانمردي ما اهل بيت، عفو از کساني است که به ما ستم نموده اند. و نيز روايت است که: يکي از کنيزان امام سجاد عليه السلام ظرف آب براي حضرتش آماده مي کرد که آن حضرت آماده نماز شوند، ظرف آب از دستش افتاد و شکست. وقتي حضرت سر بلند کردند، کنيز گفت: خداوند تعالي مي فرمايد: و الکاظمين الغيظ. حضرت فرمود: خشم مرا نشاندي. سپس کنيز گفت: و العافين عن الناس. فرمود: خدا از تو بگذرد. کنيز افزود: و الله يحب المحسنين.



[ صفحه 249]



حضرت فرمود: برو که در راه خدا آزادي. [5] .

قرآن کريم درباره پيامبر بزرگوار صلي الله عليه و آله، اين اسوه رافت، مي فرمايد: لقد جائکم رسول من انفسکم عزيز عليه ما عنتم حريص عليکم بالمومنين روف رحيم. [6] .

هر آينه فرستاده اي از خود شما به سويتان آمده که بر او سخت است مشقت شما، و نسبت به مومنان رافت و رحمت دارد. قبله دلهاي سوخته، امام عصر ارواحنا فداه نيز به اين درياي بيکران عفو و اغماض اتصال و پيوند دارد. از سيد بن طاووس نقل شده است که شبي در سحرگاه در سرداب مطهر از امام عصر عليه السلام شنيده که آن حضرت در دعاي خود چنين مي گفته اند: اللهم ان شيعتنا خلقت من شعاع انوارنا و بقيه طينتنا و قد فعلوا ذنوبا کثيره اتکالا علي حبنا و ولايتنا فان کانت ذنوبهم بينک و بينهم فاصفح عنهم فقد رضينا و ما کان منها فيما بينهم فاصلح بينهم و قاص بها عن خمسنا و ادخلهم الجنه و زحزحهم عن النار و لا تجمع بينهم و بين اعدائنا في سخطک. [7] .

خداوندا! شيعيان ما از شعاع نورهاي ما و از بقيه طينت ما آفريده شده اند و گناهان زيادي مرتکب شده اند و تکيه بر محبت و ولايت ما دارند، پس اگر گناهانشان ميان تو و آنهاست از آنان بگذر، ما خشنوديم، و اگر ميان خودشان است، بينشان اصلاح فرما و از خمس ما بر ايشان تقاص فرما و آنان را وارد بهشت گردان و از آتش دور کن و ميان آنان و دشمنان ما در غضب خود جمع نفرما. درباره عفو و اغماض، از تجسم عفو و رحمت حضرت خاتم الانبياء صلي الله عليه و آله چنين امده است: روزي مردي اعرابي به شدت عباي آن حضرت را کشيد به گونه اي که در گردن مبارکشان خراشي از کناره عبا ايجاد شد سپس گفت: اي محمد [صلي الله و عليه و آله] دستور بده از مال خدا که نزد تو هست به من بدهند. حضرت



[ صفحه 250]



برگشتند و به او نظر افکنده، خنديدند و امر فرمودند تا به او چيزي دادند. [8] .

و نيز از اميرالمومنين عليه السلام نقل است که فرمودند: پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) به مردي يهودي چند دينار بدهکار بودند، مرد يهودي آن را مطالبه کرد. حضرت فرمودند: امکان پرداخت ندارم. يهودي گفت: رهايتان نمي کنم تا آن را بپردازيد. فرمودند: پس با تو در همين جا مي نشينم. در همانجا نشستند و حضرت نمازهاي ظهر و عصر و مغرب و عشا و صبح فردا را همانجا بجاي آوردند. اصحاب او را تهديذ مي کردند که حضرت متوجه شدند، فرمودند: چرا چنين مي کنيد؟ کفتند: اي رسول خدا! يک يهودي شما را زنداني کرده! فرمودند: پروردگارم عز و جل مرا مبعوث نکرده که به هم پيمان خود و نه به ديگران ستم نمايم. در روز بعد هنگامي که آفتاب بالا آمد يهودي گفت: شهادت مي دهم که خدائي جز الله نيست و شهادت مي دهم که محمد صلي الله عليه و آله بنده و فرستاده اوست و اکنون نصف اموال من در راه خداست و خدا شاهد است همه اين کارها را انجام دادم تا بنگرم اخلاق و صفاتي که در تورات خوانده بودم با شما مطابقت دارد يا نه. من از تورات درباره شما چنين خوانده ام: محمد فرزند عبدالله، تولدشان در مکه و مهاجرتش به مدينه، درشت خو و خشن نيست، اهل داد و فرياد و فحش و بدگوئي نمي باشد. و من اکنون شهادت مي دهم که مبعودي جز الله نيست و همانا تو رسول خدا هستي و اين اموال من در اختيار شماست، به حکم خدا حکم کن. و يهودي اموال زيادي داشت. [9] .

عن جميل بن دراج قال: قلت لابي الحسن عليه السلام: احدثهم بحديث جابر؟ قال: لا تحدث به السفله فيذيعوه. اما تنقرء القرآن ان الينا ايابهم ثم ان علينا حسابهم؟ قلت: بلي. قال: اذا کان يوم القيامه و جمع الله الاولين و الاخرين و لانا الله حساب شيعتنا فما کان بينهم و بين الله حکمنا علي الله فيه فاجاز حکومتنا و ما کان بينهم و بين الناس استوهبناه فمنهم فوهبوه لنا و ما کان بيننا و بينهم فنحن احق من عفي و صفح. [10] .

جميل بن دراج گويد: به امام ابوالحسن عليه السلام گفتم: آيا حديث جابر را



[ صفحه 251]



نقل کنم؟ فرمودند: براي افراد پست و فرومايه نقل نکن، زيرا آن را به نااهلان مي رسانند. آيا قرآن نمي خواني که فرمود: همانا به سوي ماست برگشت انان، سپس بر عهده ماست حساب انان؟ گفتم: بلي. فرمودند: هنگام بر پايي قيامت که خداوند اولين و آخرين را جمع مي کند، حساب شيعيان را به ما وا مي گذارد پس آنچه از حقوق ميان خداوند و آنان باشد باذن الله ما شفاعت مي کنيم و خداوند مي پذيرد و آنچه ميان آنان و مردم باشد از مردم مي خواهيم که به آنان ببخشند و مردم نيز مي بخشند و آنچه از حقوق ميان ما و آنهاست پس ما سزاوارتريم که آنان را عفو نموده، گذشت کنيم. مهربانان از پدر و مادر مهربان تو، و درياهاي زلال عطوفت همواره از لغزشها و خطاهاي دوستانشان چشم پوشي مي کنند بلکه از بي ادبيهاي دشمنانشان نيز با بزرگواري و کرامت مي گذرند. و اکنون نمونه هائي از آن:


پاورقي

[1] زمر 53.

[2] شوري 25.

[3] آنان که خشم خود را فرو مي برند و از لغزشهاي مردم در مي گذرند. (آل عمران 134).

[4] نور الثقلين 390:1 ح 359.

[5] همان ج 362.

[6] توبه 128.

[7] بحار 302:53 ح 55.

[8] بحار 230:16.

[9] همان:216 ح 5.

[10] تفسير برهان 456:4 ح 6.