بازگشت

در حشر، هر کس با امام و محبوب خود خوانده مي شود


يوم ندعو کل اناس بامامهم فمن اوتي کتابه بيمينه... [1] .

روزي که هر کس با نام امام و پيشوايش خوانده مي شود، پس کساني که نامه اعمال در دست راست دارند...

کتاب که نامه اعمال انسان است، و اعمال او را ثبت مي کند و همو که رهبر آدمي است، نشان دهنده اعمال و افکار دنيوي اوست. بنابر اين، وقتي محبت و عشق به پاکان، عمل و کردار کسي بود، همان هم رهبر و امام او خواهد بود. قرآن کريم نيز دو نوع امام و پيشوا عنوان فرموده است: امام نور و امام نار: و جعلناهم ائمه يدعون الي النار. [2] .

و آنان را اماماني قرار داديم که به سوي آتش دعوت مي کنند و مي خوانند.



[ صفحه 233]



و جعلنا منهم ائمه يهدون بامرنا صبروا. [3] .

و آنان را اماماني قرار داديم که به فرمان ما هدايت مي کنند و اهل صبر هستند.

پس، با محبت حقيقي نسبت به اولياي کرام و ائمه نور، امامهاي نور و نامه هاي عمل در دست راست، رهبر و راهنماي انسان مي شوند، يعني که قرار گرفتن نامه عمل در طرف راست نشانه حقانيت و صحت اعمال اوست:

و اصحاب اليمين ما اصحاب اليمين. [4] .

و در روز قيامت هر کس با تابلوي خود که امام اوست خوانده مي شود: يوم ندعو کل اناس بامامهم. روزي که هر قومي با اسم امامشان خوانده مي شوند. چرا که رهبري و محبوبيت دنيا، امامت در آخرت خواهد بود. اکنون در اين زمينه به چند حديث تبرک مي جوئيم:

1- ريان بن شبيب عن الرضا عليه السلام انه قال له: يابن شبيب ان کنت باکيا لشي ء فابک للحسين بن علي عليه السلام. فانه ذبح کما يذبح الکبش. و قتل معه من اهل بيته ثمانيه عشر رجلا مالهم في الارض شبيهون. و لقد بکت السماوات السبع و الارضون لقتله (الي ان قال) يابن شبيب! ان بکيت علي الحسين عليه السلام حتي تصير دموعک علي خديک غفر الله لک کل ذنب اذنبته صغيرا کان او کبيرا قليلا کان او کثيرا. يابن شبيب ان سرک ان تلقي الله عز و جل و لا ذنب عليک فزر الحسين عليه السلام. يابن شبيب ان سرک ان تسکن الغرف المبنيه في الجنه مع النبي صلي الله عليه و آله فالعن قتله الحسين. يابن شبيب ان سرک ان يکون لک من الثواب مثل ما لمن استشهد مع الحسين فقل متي ما ذکرته: يا ليتني کنت معهم فافور فوزا عظيما. يابن شبيب ان سرک ان تکون معنا في الدرجات العلي من الجنان فاحزن لحزننا و افرح لفرحنا و عليک بولايتنا، فلو ان رجلا احب حجرا لحشره الله معه يوم القيامه... [5] .

امام رضا عليه السلام به ريان به شبيب فرمود: اگر براي چيزي گريان بودي، پس بر امام حسين عليه السلام گريه کن که مانند اينکه گوسفندي را ذبح کنند،



[ صفحه 234]



ذبح شد و هجده تن از خانواده اش نيز با او کشته شدند که در زمين مانند ندارند و آسمانهاي هفتگانه و زمينها بر او گريه کرده اند،... اي ابن شبيب! اگر بر حسين عليه السلام گريستي تا آنکه اشکهاي تو بر گونه هايت جاري شد، خداوند همه گناهانت را مي آمرزد، خواه بزرگ يا کوچک، کم يا زياد باشد. اي فرزند شبيب! اگر خوشحال مي شوي که خداوند را ملاقات کني در حالي که گنانهي بر تو نيست پس حسين عليه السلام را زيارت کن. اي فرزند شبيب! اگر خوشحال مي شوي که در غرفه هاي بهشت با پيامبر صلي الله عليه و آله همراه باشي بر قاتلان حسين عليه السلام لعن کن. اي فرزند شبيب! اگر مي خواهي ثواب شهداي همراه حسين عليه السلام را داشته باشي هر موقع که ياد او کردي بگو: اي کاش با آنان بودم و رستگاري بزرگ به دست مي آوردم. اي فرزند شبيب! اگر خوشحال مي شوي که با ما در درجات والاي بهشت باشي در اندوه ما اندوهگين و در شادي ما شاد باش و بر تو باد به ولايت ما. پس، اگر کسي سنگي را دوست بدارد خداوند او را با آن سنگ در قيامت محشور مي کند. ملاحظه مي کنيد که در اين حديث شريف مسئله حشر با محبوب آنقدر مسلم و قطعي است که مي فرمايند اگر انسان سنگي را دوست بدارد و آن را امام خود برگزيند با همو محشور خواهد بود.

2- تفسير برهان از امام صادق عليه السلام ذيل آيه يوم ندعوا کل اناس بامامهم [6] .

نقل مي کند که فرمودند: انه اذا کان يوم القيامه يدعي کل بامامه الذي مات في عصره فان اثبته اعطي کتابه بيمينه لله: يوم ندعوا کل اناس بامامهم فمن اوتي کتابه بيمينه فاولئک يقرءون کتابهم و اليمين اثبات الامام لانه کتابه يقرون ان الله يقول فمن اوتي کتابه بيمينه فيقول هاوم اقروا کتابيه اني ظننت اني ملاق حسابيه الايه. و الکتاب الامام فمن نبذه وراء ظهره کان کما قال فنبذوه وراء ظهورهم [7] و من انکره کان من اصحاب الشمال الذين قال الله: ما اصحاب الشمال في سموم و حميم و ظل من يحموم [8] الي آخر الايه.



[ صفحه 235]



در روز قيامت هر کس به نام امام زمانش خوانده مي شود. پس اگر امام خود را ثابت کند کتابش به دست راستش داده مي شود، زيرا قرآن مي فرمايد: روزي که مي خوانيم هر کسي را به نام امامش. پس، کساني که نامه شان به دست راستشان داده مي شود نامه خود را مي خوانند و سمت راست اثبات امام است. زيرا امام کتاب اوست که آن را مي خواند. خداوند مي فرمايد پس کسي که کتابش به دست راستش داده مي شود مي گويد: کتاب مرا بگيريد و بخوانيد که به من ديدار حساب خود گمان داشتم و کتاب امام است. کسي که آن را پست سر بيندازد، مصداق گفته قرآن مي شود که پس آن را به پشت خود افکندند و کسي که آن را انکار کند از اصحاب شمال مي گردد که خداوند مي فرمايد: اصحاب شمال در ميان بادها و آبهاي گرم و سوزاننده و سايه اي از دود سياه غليظ قرار مي گيرند...

3- سئلت ابا جعفر عليه السلام عن قول الله: يوم ندعوا کل اناس بامامهم قال: يجي ء رسول الله صلي الله عليه و آله في قومه و علي في قومه و الحسن في قومه و الحسين عليه السلام في قومه و کل من مات بين ظهراني امام جاء معه. [9] .

[فضيل گويد:] از امام باقر عليه السلام از آيه روزي گه هر گروهي را به وسيله امامشان مي خوانيم پرسيدم، فرمود: پيامبر صلي الله عليه و آله در ميان قوم خود مي آيد و نيز علي عليه السلام در ميان قوم خود و حسن عليه السلام در ميان قوم خود و حسين عليه السلام در ميان قم خود. و هر کسي که مي ميرد در حالي که امت امامي است با او خواهد آمد. روايت جالب اقرء و ارقه درباره قرآن اشعار دارد به اينکه کسي که در اين دنيا قرآن محبوبش باشد در حشر براي او نردبان و سفينه مي گردد و او را بالا مي برد و در درجات بهشت سير مي دهد. ن النبي صلي الله عليه و آله قال: يقال لصاحب القرآن اقرء و ارقا و رتل کما کنت ترتل في الدنيا فان منزلتک عند آخر آيه تقروها. [10] .

پيامبر صلي الله عليه و آله فرمودند: به صاحب قرآن در روز قيامت گفته مي شود بخوان و بالا برو و همواره شمرده بخوان، همان گونه که در دنيا هموار و نيکو مي خواندي. پس، مقام و منزلت تو در آخرين آيه اي است که



[ صفحه 236]



مي خواني. خواننده گرامي! مي بينيم که محبت هر کس و هر چيز موجب حشر با آن خواهد بود. و امام محبوب حق، نامه عملي است که به دست راست داده مي شود که نشان دهنده شخصيت محب و عاشق و تابلوي کردار او در قيامت و ميزان اعمال اوست و هر محبي در ميان محبوبهاي خود و هر معصومي با امت خود محشور خواهد بود و بدين وسيله محب از محبوب خود هرگز جدا نخواهد شد و لذا انسان تا در اين نشئه است بايستي که محبوبهاي خود را برگزيند و امام آخرت و برزخ را انتخاب نمايد که اين، يک سوداي ابدي است.



[ صفحه 237]




پاورقي

[1] اسراء 71.

[2] قصص 41.

[3] سجده 24.

[4] واقعه 27.

[5] وسائل 393:10.

[6] بني اسرائيل 71.

[7] آل عمران 187.

[8] واقعه 42 ، 41.

[9] تفسير عياشي 302:2.

[10] مسند احمد حنبل 192:2، کافي 606:2 ح 10.