بازگشت

درياي دل امام حب الله را در حد اعلا دارد


وجود امام عليه السلام که داراي محبت بي ساحل خداست همه اين کمالات را که در حديث فوق ديديم داراست و به خاطر گداختگي در حب الله آن چنان شده که مصداق اتم گفته خودشان است: امام رضا عليه السلام در وصف امام مي فرمايند: الامام البدر المنير، و السراج الزاهر، و النور الساطع، و النجم الهادي في غياهب الدجي، و اجواز البلدان و القفار و لجج البحار. الامام الماء العذب علي الظما و الدال علي الهدي و المنجي من الردي. الامام النار علي اليفاع، الحار لمن اصطلي به و الدليل في المهالک، من فارقه فهالک. الامام السحاب الماطر و الغيث الهاطل و الشمس المضيئه و السماء الظليله و الارض البسيطه و العين الغزيره و الغدير و الروضه. الامام الانيس الرفيق و الوالد الشفيق و الاخ الشقيق. و الامام البره بالولد الصغير و مفزع العباد في الداهيه الناد. الامام امين الله في خلقه و حجته علي عباده و خليفته في بلاده و الداعي الي الله و الذاب عن حرم الله. الامام المطهر من الذنوب و المبرا عن العيوب المخصوص بالعلم الموسوم بالحلم نظام الدين و عز المسلمين و غيظ المنافقين و بوار الکافرين. الامام واحد دهره، لا يدانيه احد و لا يعادله عالم و لا يوجد منه بدل و لا له مثل و لا نظير، مخصوص بالفضل کله من غير طلب منه له و لا اکتساب بل



[ صفحه 201]



اختصاص من المفضل الوهاب. [1] .

امام ماه تابان، چراغ فروزان، نور درخشان و ستاره اي است راهنما در شدت تاريکيها و رهگذر شهرها و کويرها و گرداب درياها. امام آب گواراي هنگام تشنگي و راهبر به سوي هدايت و نجات بخش از هلاکت است. امام آتش روشن بر بلندي است، وسيله گرمي گرما طلبان و رهنما در هلاکت گاههاست، هر که از او جدا شود به هلاکت رسد. امام ابري است بارنده، باراني است شتابنده، خورشيدي است فروزنده، آسماني است سايه دهنده، زميني است گسترده، چشمه اي است جوشنده، و برکه و گلستان است. امام همدم و رفيق، پدر مهربان، برادر برابر، مادر دلسوز به کودک، و پناه بندگان خدا در گرفتاريهاي سخت است. امام امين خدا در ميان خلقش و حجت او بر بندگانش و خليفه او در بلادش و دعوت کننده به سوي او و دفاع کننده از حرمتهاي اوست. امام از گناهان پاک و از عيبها برکنار است. مخصوص به علم و به خويشتن داري نشان داراست، موجب نظام دين و عزت مسلمانان و خشم منافقان و هلاک کافران است. امام يگانه زمان خويش است، کسي به همطرازي او نرسد، دانشمندي با او برابر نباشد، جايگزين و مانند و نظير ندارد، تمامي فضيلت را داراست بي آنکه خود او در طلبش رفته و به دست آورده باشد بلکه امتيازي است که خدا به فضل و بخشش به او عنايت فرموده. پس، عاشق که انقلاب ماهيت يافته و نور شده است، هنگامي که قلب و دلش نارالله شد، نورالله شد، سحاب الله شد، ارض الله شد و منبع نور و حرارت گرديد محيط خود را نيز گرمي و ضياء مي بخشد. در ايام و ليالي متبرکه که تابش نور حق بيشتر از مواقع ديگر است و لحظات وزش نسيمهاي رحيمي حق بر جهان است، دلها زلال تر مي گردد و دعاها بهتر به هدف اجابت مي خورد، چرا که در اثر انقلاب ماهيت در حرارت عشق وجود او مانند زجاج



[ صفحه 202]



مي گردد که هادي نور مي شود (المصباح في زجاجه الزجاجه کانها کوکب دري) [2] و همين صفا موجب تجلي حق در آن مي گردد و سخن خدا از آن مي جوشد، و خود مي خروشد و ديگران را نيز به جوش و خروش مي کشد. و از طرفي، چنين فردي که محب و عاشق است، از ديگر سو محبوب اولياء و اصياء مي گردد و ارتباط دو طرفه عشق ميان او و اولياء خدا برقرار مي گردد. قال النبي صلي الله عليه و آله: اذا احب الله عبدا من امتي قذف في قلوب اصفيائه و ارواح ملائکته و سکان عرشه و محبته ليحبوه فذلک المحب حقا. طوبي له ثم طوبي له ثم طوبي له، و له عند الله شفاعه يوم القيامه. [3] .

پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله فرمودند: هنگامي که خداوند بنده اي از امت مرا دوست بدارد در دل برگزيدگان و ارواح فرشتگان و ساکنان عرش خود محبت او را مي افکند که آنان او را دوست بدارند. پس خوشا به حال او، پس خوشا به حال او، پس خوشا به حال او. و براي اوست در نزد خداوند مقام شفاعت در روز قيامت.


پاورقي

[1] کافي 201 ، 200:1.

[2] چراغ در ميان شيشه است و شيشه چون ستاره درخشان (نور 35).

[3] بحار 24:70 ذيل ح 23.