بازگشت

واژه عشق و کاربرد آن


مي گويند: چرا از محبت، به عشق تعبير مي کنيد؟ و آيا در کلام امامان بزرگوار و پيشوايان دينمان - سلام الله عليهم اجمعين - چنين واژه اي به چشم مي خورد؟ در پاسخ اين پرسش منطقي مي گوئيم: البته رعايت اصطلاحات اسلامي و شيعي از ضروريات حفظ و نگهداري ارزشهاي اعتقادي است و ما بايد اين مسئله را با شدت و دقتي هر چه تمامتر پيگيري کنيم و قالبها و الفاظ کلام آن بزرگواران را تغيير ندهيم، مبادا که تدريجا انديشه هاي باطل را براي ما تداعي کند و رفته رفته، از مفاهيم اصيل اسلامي خود دور بيفتيم و ديگران نيز از اين طريق، در آب گل آلود اين تغييرات ناسزا، صيدي کنند و افکار باطل خويش را با آب و رنگي اسلامي به خورد ما دهند. مثلا استعمال واژه هاي سرمايه داري، فئوداليسم، مرتجع، مترقي، ايدئولوژي و



[ صفحه 25]



امثال اينها، در دنياي امروز مسلمانان، مفاهيمي را تداعي مي کند که اين مفاهيم، نشات گرفته از مکاتب زميني و انديشه هاي بشري است. و اکنون آيا واژه عشق نيز در اين شمار است؟ خواهيم گفت: اگر چه تاسيس کنندگان مکاتب سير و سلوک نيز در اصطلاحات خاص خود، از عشق سخنها به ميان آورده اند همان گونه که در باب محبت نيز چنين کرده اند، اما هم اکنون در عصر ما و در فرهنگ غني و سرشار لغت پارسي، اين واژه از انحصار گروه و يا دسته اي خاص خارج شده و کاربردي عمومي دارد و همگان از آن، معناي محبت شديد را انتزاع مي کنند، که از آن جمله بسياري از ادبا، شعرا و دانشمندان اسلامي و شيعي به ويژه در مدايح خاندان عصمت عليهم السلام، از اين لغت بسيار استفاده کرده اند. به علاوه ائمه اطهار عليهم السلام نيز، اگر چه بسيار اندک، ولي در برخي موارد اين واژه را به کار برده اند. در تاييد سخن، مناسب است شاهدي از گفتار دانشمند بزرگ عالم اسلام، علامه مجلسي رضوان الله عليه بياوريم که هم شاهد گفتار ماست و هم نشان مي دهد که ائمه اهل بيت عليهم السلام نيز اين لغت را به کار برده اند. ايشان در ذيل حديث سوم باب العباده اصول کافي که پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرموده است: افضل الناس من عشق العباده... چنين مي نگارد: و عشق من باب تعب، و الاسم العشق، هو الافراط في المحبه، اي احبها حبا امفرطا من حيث کونه وسيله الي القرب الذي هو المطلوب الحقيقي و ربما يتوهم ان العشق مخصوص بمحبه الامور الباطله، فلا يستعمل في حبه سبحانه و ما يتعلق به. و هذا يدل علي خلافه و ان کان الاحوط عدم اطلاق الاسماء المشتقه منه علي الله تعالي، بل الفعل المشتق منه ايضا بناء علي التوقيف. [1] .

و عشق از باب تعب و اسم مصدر از آن عشق است که افراط در محبت مي باشد... چه بسا توهم مي شود که عشق مربوط به محبت امور باطله است، پس در محبت الهي به کار نمي رود و در امور مربوط به آن نيز به کار نمي رود، و اين روايت بر خلاف اين توهم دلالت مي کند. اگر چه احتياط اين است که نامهاي مشتق از عشق و افعال آن در مورد خدا به کار نرود،



[ صفحه 26]



بنابر اينکه اسماء خدا را توفيقي بدانيم. ما هم عشق را مترادف با محبت به کار مي بريم، و در حقيقت، لغت حب و مودت را به عشق ترجمه کرده، معناي عام آن را قصد مي کنيم.



[ صفحه 29]




پاورقي

[1] مرآه العقول 84:8.