بازگشت

آرتور کستلر


فرضيه و اميد من ظهور خلق الساعه ايمان نوين است، که روح تشنه آدمي را سيراب مي کند، بدون اينکه مغز او را به دو منطقه تقسيم نمايد. و رابطه اي که به وسيله آن از وجدانش تغذيه مي کند مرتب و منظم کند... اين ايمان، بدون اينکه مخالف تعقل باشد، تعقل و تفکر را به خود محدود خواهد کرد. آيا انتظار و اميد به مذهبي که مباني آن ابدي بوده و در عين حال کهنه و قديمي هم نباشد، و رهبر قواي اخلاقي ما بوده



[ صفحه 156]



و طرز تفکر را به ما بياموزد، و تماس ما را با قواي ما فوق الطبيعه برقرار کند، و ضمنا از تعقل ما نيز جلوگيري ننمايد، اميد و توقع بيموردي است؟ [1] .


پاورقي

[1] نبرد زندگي - مجله، سال اول، شماره 23:9 نيز ايدئولوژي الهي و پيشتازان تمدن:269 به بعد.