بازگشت

پيراستن


امام باقر (ع):

آنگاه که قائم قيام کند، وارد کوفه شود و دستور دهد تا مساجد چهارگانه را ويران کنند تا به پايه (و اصل نخستين خود) برسد، سپس آنها را به صورت سايباني - مانند سايبان حضرت موسي - بسازد. و همه مسجدها



[ صفحه 45]



(در کشورهاي جهان)، هموار (و بي گنبد و گلدسته خواهد بود، و کنگره اي نخواهد داشت، مانند زمان پيامبر ص.... [1] .

امام صادق (ع):

مهدي مانع الزکاه را (کسي که حقوق مشروع مردم را از مال خود بيرون نمي کند و نمي پردازد) مي کشد. [2] اين بود ترسيم چند بخش از زندگي با مهدي و اجتماع روزگار مهدي عليه السلام. امروز مي گويند اگر مقدار ناآباد زمين آباد گردد، و از ديگر اغذيه و مواد خوراکي طبيعت استفاده شود، انسان قادر است بر گرسنگي و فقر فائق آيد، حتي اگر جمعيت بشر به دو برابر - و بيشتر - افزايش يابد. [3] .

از اينجا درک مي کنيم که مهدي (ع) چسان مشکلات مادي انسان را حل مي کند و روي اصول آبادي همه منطقه هاي زمين، و بهره برداري صحيح از آن، و - مهمتر از همه - توزيع عادلانه ثروت، وضع اقتصادي و معاش انسان را سامان مي بخشد. عامل ديگر فقر - در برخي از مناطق جهان - نامساعد بودن وضع آب و هوا، کم ارزشي زمين، نبودن معادن و امثال آن است، و در زير عنوان 11 - در اين فصل - در حديث امام



[ صفحه 46]



باقر (ع) ديديم که ثروتها، در حکومت مهدي، در يک نقطه جمع مي شود، و همه برابر تقسيم مي گردد، و ديگر کسي محکوم به شرايط محيط نيست. و دانستيم که اين بشارتها ناظر به دوران رشد و بي نيازي انسان است، و روزگاري که مستمندي نخواهد ماند، و گرسنه اي نخواهد بود، و جاهلي پيدا نخواهد شد، و مشکلات علمي بشر حل خواهد گشت، زيرا امام، از نظر شيعه، فقط براي نظم سياسي جامعه نيست، بلکه براي رهبري انسان است و تربيت انسان. پس در آن روزگار ديگر ملل قوي و ضعيف، جوامع عقب افتاده و پيشرفته، مفهومي ندارد. سود و سودپرستي - که عامل ايجاد طبقات و هر گونه استثماري است. از ميان مي رود. کار به صورت يک خدمت اجتماعي در مي آيد. هر کس براي اجتماع و بر اصل تعاون و تکافل کار مي کند. در داد وستد، کسي از کسي سود نمي گيرد. کار، خريد و فروش نمي شود. بلکه افراد، طبق معاهدات انساني به معناي واقعي، به کار گمارده مي شوند. و اين خود همان سير تکاملي کار انسان است، که شکل نهاييش همان است. محرک اوليه کار، شلاق (در دوران بردگي) و بعد از آن فشار و جبر بوده، و امروز شکل ملايمتري به خود گرفته، که براي برخي تحصيل روزي و براي برخي ديگر منفعت شخصي است، که از ثمره کار توقع



[ صفحه 47]



دارند، تا زماني که کار به منزله يک خدمت اجتماعي برسد، آن وقت يگانه محرک آن نفع عمومي و وظيفه تکافلي خواهد بود. اين سير تکاملي کار بالاخره صورت يک خدمت اجتماعي به خود بگيرد، در بعضي از جوامع حيواني عملي شده است، در زنبور عسل [4] ... و روي اصل تحريم سود، ديگر طبقه بيکاري که از کار ديگران استفاده مي کنند به وجود نمي آيد. و ريشه پول و پول پرستي از بن کنده مي شود. حکومت اشيا بر بشر نابود مي گردد. بشر بر اشيا حکومت مي کند. گرامي داشتن شخصيت بشر، جايگزين پرستش پول مي شود. طرز فکرها تغيير مي کند. انسان با موازين تربيت صحيح انساني تربيت مي شود. [5] چنانکه نمونه هايي از آن را در تربيت اوليه اسلام ديده ايم). مقياسها دگرگون مي گردد و ارزشها اوج مي گيرد و فقط انساني مي شود. و شايد آن روزگار، روزگاري باشد که فيلسين شاله مي گويد:... شايد آرزوي اينکه روزي تمام افراد بشر، براي توليد چيزهايي که مورد نياز همه است، متفقا کار کنند و ثروت و آنچه براي رفاه زندگي همگاني لازم است، به طوري تساوي يا منصفانه در اختيار مردم قرار گيرد، آرزوي محالي نباشد. [6] .



[ صفحه 49]




پاورقي

[1] بحار الانوار، ج 333:52: اذا قام القائم، دخل الکوفه و امر بهدم المساجد الاربعه حتي يبلغ اساسها، و يصيرها عريشا کعريش موسي، و يکون المساجد کلها جماء لا شرف لها، کما کان علي عهد رسول الله (ص).... براي توضيح بيشتر به نوشته ديگر مولف: عصر زندگي - پژوهشي در انقلاب جهاني امام مهدي (ع)، که در همين زمينه نگارش يافته است، مراجعه شود.

[2] بحار الانوار، ج...: 325:52 و مانع الزکاه يضرب رقبته.

[3] به انسان گرسنه، مسائل کشورهاي آسيايي و آفريقايي و اقتصاد جهان مراجعه شود.

[4] اقتصاد سياسي:9 به بعد.

[5] براي دگرگون ساختن هنر اجتماعي نخست بايد اصول تربيتي آن جامعه را دگرگون ساخت. قدرت تربيت آن اندازه است که لنين مي گويد: مردم را مي توان طوري تربيت کرد که از دولت بي نياز باشند.

[6] تاريخ مالکيت - چه مي دانم؟:108 به بعد.