بازگشت

پيام امام زمان در رابطه با رويدادهاي تازه


زماني بر مردم مي گذشت که درب خانه حضرات معصومين و امامان به رويشان باز بود و بدون هر مشکلي محضر آنان را درک مي کردند و با حل مشکل بر مي گشتند، گر چه در بعضي از اعصار مشکلاتي بر سر راه مردم بود، مثل زمان امام جعفر صادق عليه السلام که ملاقات حضرت آن قدرها آسان نبود بلکه گاهي مامورهاي دولتي از رفت و آمد مردم جلوگيري مي کردند و کاملا مراقب بودند. و يا حضرت امام موسي بن جعفر عليه السلام که مدت مديدي در زندان هارون الرشيد عباسي بود، مردم به امام خود دسترسي نداشتند. ولي در بيشتر ازمنه مردم مشکلي نداشتند و به خدمت امام خود مي رسيدند و کسب فيض مي نمودند.



[ صفحه 25]



شايان تذکر

شايان ذکر است: خانم المجتهدين (شيخ مرتضي انصاري) عطر الله مرقده که هنوز وزنه علمي او در حوزه هاي علميه محفوظ است و کتابهاي [رسائل و مکاسب] ايشان تدريس مي شود، در کتاب رسائل مطلبي در همين رابطه دارد تحت عنوان [انفتاح باب العلم و انسداد باب العلم] که منظور از انفتاح، باز بودن درب خانه امامان است و منظور از انسداد باب العلم زمان غيبت حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف است. در زمان انفتاح باب العلم تکليف مردم مشخص بود ولي در زمان غيبت که دست ما از دامن امام زمان عليه السلام کوتاه است چه بايد کرد؟ علاوه بر اينها با اين همه پيشرفتهاي علمي و صنعتي و اقتصادي و توسعه اموري که تا ديروز نبوده و امروز براي ما تازگي دارد، و در بعضي از مواردي که از حليت و حرمت



[ صفحه 26]



آن بي خبريم چه کنيم؟ از قبيل امور بانکي، سپرده ها، وام ها، سرمايه گذاري کوتاه مدت و دراز مدت، و ده ها مسائل ديگري که تا ديروز مطرح نبوده ولي اکنون در جريان است. حضرت ولي عصر عليه السلام در اين رابطه پيامي دارد که در جواب نامه (اسحاق بن يعقوب) به وسيله دومين نائب امام زمان عليه السلام (محمد بن عثمان) به ما رسيده است که در ذيل مي خوانيد:

متن پيام

و اما الحوادث الواقعه: فارجعوا فيها الي رواه حديثنا، فانهم حجتي عليکم و انا حجه الله عليهم. [1] و اما رويدادهاي تازه و جديد که براي شما پيش مي آيد، به روايت کنندگان احاديث ما مراجعه کنيد، زيرا آنان



[ صفحه 27]



حجت من بر شما هستند و من هم حجت خدا بر آنان مي باشم.

شايان تذکر

در پاورقي کتاب کمال الدين، روايت کنندگان حديث را (فقهاء) معرفي کرده اند، يعني کساني که حديث را مي شناسند و از صحت و سقم آن با خبرند و مرسل و مسند را تميز مي دهند و قدرت استنباط دارند، نه کساني که کتابهاي زيادي را مطالعه نمودند و ظواهرش را حفظ نموده اند و از معني و مفهوم آن بي خبرند. در هر حال تکليف ما با اين پيام حضرت ولي عصر عليه السلام روشن است که در زمان غيبت کبري راهي جز تقليد از حضرت مراجع تقليد نداريم ولي مقلد و مرجع چه شخصي باشد، در اين رابطه هم ما را راهنمائي فرموده اند، از جمله حضرت امام حسن عسکري عليه السلام فرمود: فاما من کان من الفقهاء صائنا لنفسه.



[ صفحه 28]



حافظا لدينه. مخالفا علي هواه. مطيعا لامر مولاه. فللعوام ان يقلدوه. [2] هر فقيهي که خود نگهدار و دين نگهدار و مخالف هواي نفس و تابع امر خدا باشد، بر عوام واجب است که از وي پيروي و تقليد نمايند.

روي همين اصل تقليد از مراجع عظام يک امر ضروري است و در هر عصري از اعصار شيعيان از مجتهد جامع الشرايط تقليد مي کردند و امروز هم در همين صراط قرار دارند.



[ صفحه 29]




پاورقي

[1] کمال الدين صفحه 484 چاپ مطبعه الصدوق.

[2] احتجاج طبرسي: فصل احتجاجات امام حسن عسکري عليه السلام.