بازگشت

هدف گرايي در پيام امام زمان


از جناب آقاي فلسفي واعظ مشهور شنيدم که مي فرمود: در پاريس برف سنگيني باريده بود، در نتيجه مدارس بدون اطلاعيه دولت تعطيل شد. در يکي از مدارس چند دانش آموز و يکي از اساتيد آمده بودند، هنگام خروج از محيط مدرسه که مي بايد از روي برف راه بروند، استاد شاگردان را مخاطب قرار داد و گفت: کداميک از شماها مي توانيد روي برف آن چنان برويد که جاي پاي شما يک خط مستقيم و بدون اعوجاج نشان بدهد؟ يکي از شاگردان اعلام آمادگي کرد و سر به زير افکند و با توجه به قدمهاي خود با کمال دقت خود را به ديوار روبروي



[ صفحه 100]



مدرسه رسانيد اما آثار قدمهاي او مار پيچ به نظر مي آمد. نفر دوم اعلام آمادگي کرد، با دقت کامل مي رفت تا بلکه بتواند نتيجه مثبت بگيرد ولي جاي پاي او هم تشکيل خط مستقيم نداد. نفر سوم اعلام آمادگي کرد و خيلي سريع رفت و نتيجه مثبت گرفت و هيچ گونه کجي در جاي پاي وي مشاهده نشد!! وقتي که پرسيدند شما چه کرديد که موفق شديد؟ جواب داد هنگام حرکت هدف گيري کردم و با توجه به همان هدف رفتم، توجيه بيشتري خواستند، گفت حبابي که بر ديوار است نگاه کردم و بدون نگاه به راست و چپ به سوي هدفم راه افتادم و در نتيجه موفق شدم. بنابر اين زندگي بدون تعيين هدف انحراف انگيز است و تعيين هدف براي هر کسي لازم به نظر مي رسد. حضرت ولي عصر عليه السلام در اين رابطه پيامي دارد که در ذيل مي خوانيد.



[ صفحه 101]



متن پيام

و لا تميلوا عن اليمين و تعدلوا الي اليسار، و اجعلوا قصدکم الينا بالموده علي السنه الواضحه. [1] از راه راست به راه چپ منحرف نشويد و مقصد خود را با دوستي ما بر اساس راهي که روشن است به طرف ما قرار دهيد. شايان ذکر است که اين توقيع شريف در رابطه با مشاجره و نزاع عقيدتي است که بين (ابي غانم قزويني) و گروهي از شيعه پيش آمد و نزاعشان درباره حضرت مهدي عليه السلام بود. ابوغانم قزويني مي گفت حضرت ابامحمد (حسن



[ صفحه 102]



عسکري) عليه السلام داراي فرزند نبوده است، لذا حضرات شيعه نامه اي به حضرت نوشتند و خدمتش ارسال داشتند، حضرت جواب نامه آنها را مشروحا مرقوم فرمودند که فرازي از آن را به عنوان پيام امام زمان عليه السلام خوانديد. [2] .

نگارنده گويد: نظير اين مطلب در رابطه با حضرت موسي بن جعفر عليه السلام آمده که وقتي نماينده نيشابور با وجوهاتي که مردم داده بودند وارد مدينه شد که خدمت امام صادق عليه السلام بدهد و معلوم شد که حضرت وفات نموده و درباره امامت اختلاف است. در حرم نبوي متوسل شد ناگاه دستي به شانه اش رسيد ديد غلام سياهي است از طرف حضرت موسي بن جعفر آمده و مي گويد آقا مي فرمايد: اين طرف و آن طرف نرود به نزد ما بيا. [3] .



[ صفحه 103]




پاورقي

[1] بحار جلد 53 صفحه 179.

[2] بحار جلد 53 صفحه 178.

[3] منتهي الامال با حذف تفصيل.