بازگشت

خلاصه سخن و نتيجه آن


امشب درباره سه اسم از اسماء و القاب مبارکه حضرت از حديث شاهد آورديم، نام و لقب مبارک مهدي، نام مقدس قائم، و لقب پاک منتظر. در مورد وجه تسميه حضرت به مهدي ديديم که فرموده اند به خاطر آن است که وي هدايت مي کند به امور پنهاني. يکي از امرهاي پنهاني، آلودگي هاي دل من و شماست. در اين زمين حاصلخيز قلب چه کاشته ايم؟ چه پنهان کرده ايم؟ در اين زمين و زمينه چه نهاده ايم؟ مهدي هدايت مي کند به امر پنهاني در



[ صفحه 33]



دلها و مغزها و سرها و درونهاي ما. و اما در مورد لقب قائم ديديم که فرموده اند قائم است چون قيام مي کند و بعد از موت ذکرش و مرگ يادش. راستي ما به يادش هستيم؟! آيا از کساني هستيم که کمک مي کنند به از بين رفتن نامش؟!... آيا اسم بچه هايمان را مهدي و يا نامهاي ديگري مي گذاريم که تداعي کند شخصيت او و نام او را؟!... آيا ما در زندگيمان، در متن زندگيمان، نشانهايي از او داريم. و علما و عملا مروج او هستيم؟!... آيا شيعه او هستيم؟! آيا ارادتمند او هستيم؟! آيا به ياد او هستيم؟!... يا با وجود اينکه بر سر سفره اش هستيم، توجهي به او نداريم و يادش نمي کنيم؟!... حضرت نام منتظر دارد. همين کسي است که مخلصان در انتظارش هستند... انتظارش يعني چه؟... چقدر انتظار داريم؟!... و به چو نحو انتظار مي بريم؟! و با کدام کارمان منتظريم و اثبات انتظار مي کنيم؟!... عجل الله فرجه که مي گوييم، واقعا مي گوئيم يا لقلقه زبان است؟!... آيا اين عبارت را که حضرت در انتهاي توقيع خود به اسحاق بن يعقوب فرموده اند نديده ايم و نشنيده ايم که مي گويند: اکثروا الدعاء بتعجيل الفرج. فان ذلک فرجکم. [1] ؛ زياد براي فرج



[ صفحه 34]



دعا کنيد، که همين فرج و گشايش کار شماست. راستي چقدر دعا مي کنيم؟!... چطوري دعا مي کنيم؟!... با چه حالاتي دعا مي کنيم؟!... چند در صد جانمان آغشته است به انتظار ظهور؟!... آيا همان طوري که وقتي کلافه مي شويم از بي پولي، از يک مريضي، در اثر از دست دادن يک عزيزي، آن طوري دعا مي کنيم؟!... يا نه!... سيد بن طاووس (ره) به فرزندش محمد مي گويد: محمد! مردم وقتي گوسفندي را گم مي کنند، شب و روز آرام نمي گيرند تا گوسفندشان را پيدا کنند. آيا امامي که از مردم گم شده است - العياذ بالله - بي ارجتر از يک گوسفند است که شب و روز بر آنها مي گذرد، لحظه ها و روزها و سالها بر آنها مي گذرد ولي سراغي از امام خود نمي گيرند؟! چرا؟!... نکند ما هم از آنهايي باشيم که دنبال اغيار باشيم و چشم انتظار ايشان نباشيم و جزء مرتدين و غير مخلصين باشيم!... اميد است از آنهايي نباشيم که عملا و قولا استهزا کنيم، بلکه از آنهايي باشيم که چشم انتظار باشيم، همواره چشم به ره بدوزيم و در انتظار او باشيم و تمناي ديدار او را داشته باشيم و زبان حالمان اين باشد که: اللهم ان حال بيني و بينه الموت الذي جعلته علي عبادک حتما مقضيا... [2] خدايا حتي اگر بميرم و او را نبينم، وقتي او ظهور کرد مرا



[ صفحه 35]



زنده فرما و از قبرم بيرون بياور تا دعوتش را لبيک گويم.



سر به قيامت چو بر آرم خاک

نيست مرا جز هوس روي تو



مايل فردوس برين نيستند

خاک نشينان سر کوي تو



کيست که ديوانه نگردد ز عشق؟

گر نگرد سلسله موي تو



بار دگر زنده شوم بعد موت

گر به مشامم برسد بوي تو



بالله از آن چهره برافکن نقاب

تا نگرم روي چو منيوي تو



بگوييم: يا بقيه الله! اين الطالب بدم المقتول بکربلا؟! و چشم به راه باشيم. يقولون:



ان الموت صعب علي الفتي

مفارقه الاحباب - و الله - اصعب



گويند مرگ سخت بود، راست گفته اند

سخت است ليک سخت تر از انتظار نيست



با جانمان، با روحان، با فکرمان، با قلممان، با زندگيمان، در انتظار حضرت باشيم که او لقب منتظر دارد و بندگان مخلص در انتظار قدوم او هستند.



[ صفحه 36]




پاورقي

[1] کمال الدين:485.

[2] از فقرات دعاي عهد که براي تجديد پيمان با حضرت حجت هر روز صبح خوانده مي شود.