بازگشت

لقب منتظر


» يکي ديگر از القاب و نامهاي حضرت منتظر است. البته منتظر هم خوانده شود، درست است. چرا که حضرت هم منتظر است، يعني اينکه انتظار مي کشد ظهور کند، و هم منتظر است، يعني مردم در انتظار او هستند. منتظر اسم فاعل است و منتظر اسم مفعول. در بحار جلد 51 صفحه 30 حديث چهارم، از صقر بن ابي دلف که يکي از اصحاب امام جواد عليه السلام است روايت شده که گويد: سمعت ابا جعفر محمد بن علي الرضا عليه السلام يقول: شنيدم از محمد بن علي الرضا [يعني حضرت جواد] عليه السلام که گويد: ان الامام بعدي ابني علي. يعني امام بعد از من فرزند من علي است که امام دهم مي باشد. امره امري. و قوله قولي. و طاعته طاعتي.: امر او امر من، گفتار او گفتار من، و اطاعت از او فرمان بردن من است. و الامامه بعده في ابنه الحسن: امامت بعد از او در فرزندش حسن است. يعني امام حسن عسکري عليه السلام. امره امر ابيه. و قوله قول ابيه. يعني قول و امر او، قول و امر پدرش حضرت امام هادي عليه السلام است که او هم فرمانش عين فرمان



[ صفحه 29]



من است. و طاعته طاعه ابيه. و اطاعت او اطاعت پدرش است. ثم سکت.: حضرت اين را فرمود و ساکت شد. چون مي دانيد که ائمه عليهم السلام در معرفي مقام مقدس امام عصر خيلي احتياط مي کردند. زيرا نوعا در زمان تقيه بودند. به خاطر اينکه دشمنان مي دانستند و بشارت از زمان پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم شنيده بودند که کسي مي آيد و تاج و تخت همه ستمگران را به هم مي زند. اينها چون احتمال مي دادند که آن امام در زمان آنها ظهور کند و اين برنامه را اجرا کند، خيلي مواظب بودند که چنين فرزندي به وجود نيايد. لذا کاملا کنترل مي کردند و ائمه هم معمولا در پيش غير خواص اصحاب، چيزي نمي فرمودند. اين موضوع هم - که در بعضي از احاديث وارد شده و بابي در کتابهاي شيعه هست که اسم امام را نبريد - از همين جا ناشي مي شود. لذا حرمت نام بردن مربوط به آن زمانهاست و الا در اين زمان - که آن حضرت در غيبت کبرا به سر مي برند و عامه مردم دسترسي به ايشان ندارند - به حکم بسياري از علما، اسم بردن مانعي ندارد. خود ائمه هم در زماني که در تقيه نبوده اند اسم برده اند و علماي ما هم اسم برده اند، چون آن حکمت خوف و تقيه ديگر مطرح نبوده است. البته بعضي از علما در دوره غيبت کبرا هم اشکال مي کنند و مساله هنوز مورد بحث است. به ادامه روايت برگرديم: صقر بن ابي دلف وقتي مي بيند امام عليه السلام سخن را ناتمام گذاشتند و سکوت فرمودند، خودش مجددا سوال مي کند و



[ صفحه 30]



مي گويد: يا ابن رسول الله، فمن الامام بعد الحسن؟: امام بعد از حسن کيست؟ فبکي عليه السلام بکاءا شديدا. حضرت جواد وقتي اين سوال را شنيد، ابتدا به شدت گريست، و بعد از آن فرمود: ان من بعد الحسن ابنه القائم بالحق المنتظر.: بعد از حسن، پسرش که قيام به حق مي کند و منتظر است به امامت مي رسد. راوي گويد: عرض کردم: يا ابن رسول الله، و لم سمي القائم؟: چرا به ايشان قائم مي گويند؟ حضرت فرمود: لانه يقوم بعد موت ذکره و ارتداد اکثر القائلين بامامته. يعني به او قائم مي گويند، زيرا او پس از اينکه نامش بکلي متروک شده و اکثر کساني که امامتش را قائل بوده اند، از عقيده خود برگشته و مرتد شده اند به پا مي خيزد. فقلت له: و لم يسمي المنتظر.: گفتم: چرا به ايشان منتظر مي گويند. فرمود: لان له غيبه تکثر ايامها و يطول امدها: براي اينکه غيبتي دارد که خيلي طولاني مي شود و زمانش به درازا مي کشد. بعد از آن حضرت حالات دسته هاي مختلف مردم را در دوران اين غيبت طولاني بيان مي فرمايند: فينتظر خروجه المخلصون: کساني که چشم به راه ظهور او و تشريف فرمايي او هستند، اصحاب خالص او هستند. و ينکره المرتابون: کساني که اهل شک و ريب هستند، انکارش مي کنند. و يستهزي ء بذکره الجاحدون.: منکران، ياد او را استهزا



[ صفحه 31]



مي کنند... امام زمان چه فايده دارد در زمان غيبت؟! چه کاري از او بر مي آيد؟! مگر خدا نمي تواند الان دوباره امام خلق کند؟! فعلا که او غايب است سخن از حاضرين به ميان آوريد! و يکثر فيها الوقاتون.: و بسيار کساني پيدا مي شوند که براي ظهور او تعيين وقت مي کنند. و يهلک فيها المستعجلون. يعني کساني که براي خدا رساله مي نويسند و تکليف تعيين مي کنند و استعجال مي کنند هلاک مي شوند. مستعجلون کساني هستند که مي گويند: اگر امام زمان هست پس چرا ظهور نمي کند؟! مگر جهان را ظلم نگرفته است! ديگر تا کي بايد منتظر بود؟!... اينها افرادي هستند که تسليم تقدير الاهي نيستند و به جاي اينکه سر خود را در مقابل رب العالمين پايين بيندازند و با خضوع و خشوع تقاضاي تسريع در تقدير ظهور نمايند و براي تعجيل فرج مولا دعا کنند از غيبت امام زمانشان به درگاه خداي خود گله مي کنند لب به اعتراض مي گشايند و لم و بم مي گويند: لم و ما بال ولي الامر لا يظهر و قد امتلات الارض من الجور؟! [1] .



[ صفحه 32]



اين گونه افراد در دوران غيبت کبرا در امتحان الاهي شکست مي خورند و ايمان خود را از دست مي دهند. و متقابلا کساني که صبر پيشه کنند و حالت انتظار - نه اعتراض - را در خود روز بروز تقويت کنند و در عين حال تسليم خداي متعال باشند و پاي خود را از گليم بندگي فراتر نبرند، موفق مي شوند و از فتنه هاي دوران آخرالزمان نجات پيدا مي کنند. لذا حضرت بعد از اين فقره با اين عبارت شريفه کلام خود را پايان مي دهند: و ينجو فيها المسلمون: تسليم شوندگان در آن دوران نجات پيدا مي کنند. در دعاي شريف ندبه هم اين لقب آمده: اين المنتظر لاقامه الامت و العوج؟! اين المدخر لتجديد الفرائض و السنن؟!


پاورقي

[1] اين عبارت در ضمن دعايي آمده که توصيه فرموده اند در دوران غيبت خوانده شود و در ملحقات مفاتيح الجنان نيز نقل شده است. دعا کننده در اين فقرات از خداوند مي خواهد که او را صبر و ثبات عطا فرمايد تا نگويد: ولي امر را چه شده که ظهور نمي کند و حال آن که زمين پر از جور شده است؟! و از استعجال در امان ماند. (ر. ک: کمال الدين:512 ح 43).