بازگشت

لقب قائم


نام ديگر حضرت لقب مبارک قائم است. در اين زمينه دو نوع روايت وارد شده است که چرا به او مي گويند قائم - يعني قيام کننده، بر پا ايستاده - و به دو گونه تعبير فرموده اند. البته تعداد روايات زياد است، ولي مجموع آنها را که خلاصه کنيم دو مطلب



[ صفحه 25]



از آنها در مي آيد که در اين دو حديث آمده است، يکي حديث شماره 1 صفحه 28 از بحار جلد 51 و ديگري حديث شماره سه صفحه 30 که مختصرتر است. اول حديث شماره 3 را عرض مي کنم. مصدر اصلي اين حديث در معاني الاخبار شيخ صدوق است. در صفحه 65 روايت شده و ما نص آن را از آنجا نقل مي کنيم. مي فرمايد: سمي القائم عليه السلام قائما لانه يقوم بعد موت ذکره.: به او قائم مي گويند - يعني بر پا، ايستاده، ظاهر شده، قيام کننده - به خاطر اينکه پس از فراموش شدن نامش قيام مي کند. يعني علت اين تسميه اين است که قبل از ظهورش و قيامش مردم نام او را نمي برند. يعني وقتي در مجالس شروع مي کنيم درباره حضرت سخن گفتن براي مردم منکر است... راجع به امام زمان صحبت مي کنيد؟! چقدر ديگر؟! بس است!... راجع به مسائل ديگر گفتگو کنيد!... تاييد بر اين مساله، چهار لقب از القاب شريف حضرت است که در شبهاي آينده، روي آنها بحث مي کنيم: طريد يعني مطرود يا رانده شده، شريد يعني گريخته، کسي که مردم او را طرد کرده اند، او را رها کرده اند، از او نام نمي برند، به او اعتنا نمي کنند، فريد، و وحيد که هر دو يعني: يکه و تنها. اينها چهار لقب از القاب حضرت است. در اينجا نام مناسب است روايتي را خدمتتان عرض کنم. مي دانيد که شيعيان، به احترام لقب قائم بلند مي شوند مي ايستند



[ صفحه 26]



و بعد دوباره مي نشينند. در اين روايت امام صادق عليه السلام علت اين قيام را چنين بيان فرموده اند: لان له غيبه طولانيه.: اين کار به اين جهت است که آن حضرت غيبتي طولاني خواهد داشت. و من شده الرافه الي احبته: و حضرت به خاطر رافت شديدي که نسبت به دوستداران خود دارد، ينظر الي کل من يذکره لهذا اللقب المشعر بدولته و الحسره بغربته.: به تمام کساني که او را با اين لقب ياد کنند که اشعار به دولت آن حضرت دارد و گوياي حسرت و اندوه ياد کننده از بابت غريبي امام زمانش است، نظر مي فرمايد. بعد از اين، حضرت توضيح مي دهند که شايسته است که يک بنده اي که نسبت به ارباب خود خاضع است، وقتي اربابش با چشمان مبارک خود به او نگاه مي کند، براي تعظيم و بزرگداشت و اداي احترام نسبت به مولا از جاي خود برخيزد و براي فرج او دعا کند. [1] .

حالا نوبت آن است که حديث اول و مفصلتر را بياورم که در صفحه 28 و 29 بحار جلد 51 نقل شده است: عن الثمالي قال: سالت الباقر صلوات الله عليه: يا ابن رسول الله، الستم کلکم قائمين بالحق؟ قال: بلي. قلت: فلم سمي القائم قائما؟ قال: لما قتل جدي الحسين صلي الله عليه ضجت الملائکه الي الله عز و جل بالبکاء و النحيب و قالوا: الهنا و سيدنا! اتغفل عمن قتل



[ صفحه 27]



صفوتک و ابن صفوتک و خيرتک من خلقک فاوحي الله عز و جل اليهم: قروا ملائکتي فو عزتي و جلالي لانتقمن منهم و لو بعد حين. ثم کشف الله عز و جل عن الائمه من ولد الحسين للملائکه، فسرت الملائکه بذلک. فاذا احدهم قائم يصلي. فقال الله عز و جل: بذلک القائم انتقم منهم. راوي گويد: از امام باقر صلوات الله عليه پرسيدم: اي فرزند رسول خدا مگر همه شما حق را به پا نمي داريد و بدان قيام نمي نماييد؟ فرمود: بلي. گفتم: پس چرا به قائم [يعني امام دوازدهم] قائم مي گويند؟ حضرت فرمود: هنگامي که جدم حسين عليه السلام کشته شد، فرشتگان در درگاه خدا گريه و ناله کردند و گفتند: معبود و آقاي ما! آيا از کشته شدن برگزيده و فرزند برگزيده از خلق خود غافلي؟! خداوند به فرشتگان ندا کرد که: ضجه نکنيد و قرار گيريد اي فرشتگان من. قسم به عزت و جلال خودم که از آنان، و لو پس از مدتي دراز انتقام خواهم گرفت. پس امامان از فرزندان امام حسين عليه السلام را براي ملائکه نمايان کرد و فرشتگان خشنود شدند در آن هنگام يکي از آنان را ديدند که به پا ايستاده نماز مي خواند. آن وقت خداي عز و جل فرمود: به وسيله اين قيام کننده از آنان انتقام خواهم گرفت. در اينجا معناي لقب قائم قيام در نماز و قيام براي انتقام خون امام حسين عليه السلام گفته شده است. در احاديث ديگر نيز لقب



[ صفحه 28]



منتقم، يعني انتقام گيرنده خون انبيا و اوليا آمده و حضرت را مخصوصا نسبت به خون امام حسين عليه السلام ولي دم معرفي فرموده اند.


پاورقي

[1] منتخب الاثر:506.