امام راهنماي هدايت است
و الدال علي الهدي: امام دليل و راهنماست بر هدايت و المنجي من الردي و نجاتبخش است از هلاکت و گمراهي. الامام النار علي اليفاع. امام مشعلي است فروزان برفراز بلندي. آيا شده شب تاريک شده باشد و تو راه را گم کني... آن هم در کوه... راه را پيدا نکني... در کوهي که پرتگاه دارد... آن هم موقعي که غذا و آذوقه در کوله پشتي ات تمام شده باشد... موقعي که سرماي شديد هم باشد... کفش حسابي هم نداشته باشي... لباس حسابي هم نداشته باشي... وسايل کافي هم نداشته باشي...؟ اگر در آن جايي که گم شده اي و راه را بلد نيستي يک دفعه يک شعله آتش برفرازي ببيني، چقدر خوشحال مي شوي که: الحمد لله راه نجات را پيدا کردم! از گم شدن و از هلاکت نجات يافتم! در آن موقع حتي نمي داني راهش چطوري است؟ اما همين که ديدي آتش روشن است، مي فهمي که آنجا انساني هست، آدمي هست و تو مي تواني به او پناه ببري. اليفاع يعني تپه. پس امام مشعلي است فروزان برفراز تپه، آتشي است روشن براي گمراهاني که از اطراف و اکناف گم شده اند. الحار لمن اصطلي به گرمابخش است براي کسي که دنبال گرما مي گردد. کسي که خونش دارد منجمد مي شود و در
[ صفحه 104]
خطر بي حس شدن دست و پا قرار گرفته است، اگر سراغ او برود، گرمش مي کنند. و الدليل في المهالک: امام در مهلکه ها راهنماست. من فارقه فهالک: کسي که جدا بشود و از او مفارقت کند، در هلاکت خواهد افتاد. تعبيرات را ببينيد! دقتها را ببينيد! هر کدام از اينها صحبت دارد، جاي بحث دارد.