بازگشت

ظهور امام زمان، آرزوي تمامي انبياء


يکي از چيزهايي که مورد آرزوي تمامي انسانهاست، يک جامعه پاک، يک محيط با تقوا و يک محيطي است که به تمام معنا قانون عدل و شرع در آنجا حکومت کند. و لذا انبيا و اوصيا آمده اند زمينه هايي را ايجاد کرده اند، آماده کرده اند، اصلاحات کرده اند، مردم را به پاکي دعوت کرده اند، اما در زمان هيچ کدام از آنها آن مطلوب نهايي تحقق نيافته است و مومل و مامول همه آنها يک شخصيت بوده است، و آن وجود مقدس حضرت حجه بن الحسن العسکري عليه السلام



[ صفحه 69]



است. با تمام تحريفاتي که در کتابهاي تورات و انجيل و زبور و در صحف و امثال اينها شده است اميد و بشارات به ظهور او در آنها موجود است. اين است که ايشان را مومل و مامول مي گويند، يعني کسي که همه در انتظار و در آرزوي او هستند. دليل ديگر فطري بودن اين خواست و آرزو در بشر، اين است که مساله رسيدن به يک حکومت توسط رهبري با تمام مشخصات لازم فقط يک انديشه مذهبي نيست، بلکه مصلحين جهاني - هر کجا که بوده اند و هستند - مکتبهاي سياسي، اقتصادي و فرهنگي، و هر کس به هر نحوي انديشه اي داشته، تمامي آرزوي يک چنين رهبر و حکومت را داشته و دارند. تحقق بخش اين آرزوها در اسلام و تشيع از همه اديان و مکاتب بهتر و روشنتر معرفي شده است. و سماه المومل يعني حضرت مهدي کسي است که همه در انتظارش هستند، همه در آرزوي او بوده و به او اميد دارند. لذا شما شيعيان و دوستان، در ادبيات و اشعار، و همه زمينه ها، محبوبي را که آرزوي ديدارش را داريد، بايد جهت بدهيد به وجود نازنين او و مخصوص به امام عصر عليه السلام قرار دهيد که تممي مامولها و موملها نسبت به مقام مقدس امام عصر روحي فداه محبوبهاي مجازي هستند. ت شما از السلام عليک ايها المقدم المامول چه مي فهميد؟ مقدم و مامول يعني کسي که بر همه محبوبهاي ديگر و از همه



[ صفحه 70]



آرزوهاي ديگر جلوتر است و پيشي دارد. پس بايد با دل و قلب خودمان کار کنيم و طوري شويم که او براي ما بهترين باشد. يعني اي جوان! بايد براي تو اولين آرزو، خشنودي محبوبت و فرج او باشد بعد مسائل ديگر، براي مرد، براي زن، براي همه. اين است مفهوم انتظار!... از آن آرزو اين انتظار در مي آيد. يعني اگر انسان چنين آرزو و املي داشته باشد، مي شود منتظر. قال علي عليه السلام: المنتظر لامرنا کالمتشحط بدمه في سبيل الله. [1] .

يعني: چشم به راه امر ما، مانند کسي است که آغشته است به خون خود در راه خدا. و اين مرتبه و الا وقتي براي منتظر حاصل مي شود که روح و جان انسان را اين انتظار پر کند و اين اميد و آرزو تمام وجودش را مشروب سازد. در ضمن اينکه در قرآن مي فرمايد: (انه لا يياس من روح الله الا القوم الکافرون) [2] نشان مي دهد که انسان اگر به جايي برسد که اميد خود را از خدا قطع کند، انسان غير طبيعي خواهد شد. کفر يعني فطرت را پوشاندن. کفر يعني پوشاند. کسي که اميد خود را از رحمت خدا قطع کند فطرت خودش را و نداي وجدان خودش را پوشانده است.



[ صفحه 71]




پاورقي

[1] منتخب الاثر:496، ح 7.

[2] يوسف 12: 87: از رحمت خدا نااميد نمي شوند مگر کافران.