بازگشت

نام ها و لقب هاي امام زمان


«بسم الله الرحمن الرحيم»

الحمد لله رب العالمين. و صلي الله علي سيدنا و نبينا ابي القاسم محمد، و علي اهل بيته الطيبين الطاهرين. و لعنه الله علي اعدائهم اجمعين من الان الي قيام يوم الدين. اللهم کن لوليک الحجه ابن الحسن صلواتک عليه و علي آبائه في هذه الساعه و في کل ساعه وليا و حافظا و قائدا و ناصرا و دليلا و عينا حتي تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فيها طويلا. اعوذ بالله من الشيطان الرجيم (بقيه الله خير لکم ان کنتم مومنين) در حدود سه ماه پيش، با يکي از عزيزان حاضر در جايي



[ صفحه 14]



مهمان بوديم. بنده معمولم اين است که در ميهمانيها، وقت، به تعارفات و ميهماني محض نگذرد، بلکه - هر چند اندک - تذکراتي داشته باشيم درباره نکته اي اخلاقي، يا فضائل اهل البيت سلام الله عليهم و مخصوصا امام عصر روحي فداه. حتي اگر حضار هم از من نخواهند، خود من پيشنهاد مي کنم که مي خواهم براي شما صحبت کنم. زيرا ما در سر تا سر هستي - بخصوص امثال من - نانمان، جانمان، همه چيزمان مال امام زمان عليه الصلاه و السلام است و از راه آبروي ايشان ارتزاق و زندگي مي کنيم، و اين بي وفايي است که در يک مهماني شرکت کنيم و وقتمان در آن فرصت فقط به خوردن شام و مثلا خوشگذراني يا گفتن فکاهي و احوالپرسي و امثال آن بگذرد و يادي از موالي خود نکرده براي احياي امرشان از فرصت استفاده نکنيم. از طرف ديگر مقيد هستم که هر جا صحبت مي کنم، اگر براي ده دقيقه هم که باشد، براي آن ده دقيقه مطالعه کنم، حتي اگر به اندازه مطالعه نصف يک حديث باشد. البته اين هم از توفيقات الاهي است در روحيه اين جانب که اميدوارم خداوند متعال آن را از من نگيرد. يکي از اين عزيزان و جوانان، در آن مهماني گفت که خيلي وقت است که راجع به امام زمان صلوات الله و سلامه عليه گفتگو نشده است و شما براي ما در اين زمينه صحبت نکرده ايد... و خلاصه در اين زمينه تذکر داد. او مطلب خود را خيلي معمولي گفت، ولي بقدري با اعتقاد بيان کرد که همين يک کلمه از آن روز تا به حال در



[ صفحه 15]



روح من و در جان من موج ايجاد کرده است و از آن روز تا به حال همين طور به فکر هستم. در همانجا تصميم گرفتم که در فاطميه دوم - با اينکه ايام شهادت حضرت زهرا سلام الله عليها است و حق اين است که در وصف ايشان سخن گفته شود - درباره فرزندشان حضرت بقيه الله صحبت کنم. ولي وقتي هفته پيش اين مجلس را به من پيشنهاد کردند، با خود گفتم: شايد تا آن موقع ما مرديم و نبوديم! پس فعلا اينجا غنيمت است. و لذا تصميم گرفتم هر پنج شب در اينجا راجع به امام زمان صلوات الله و سلامه عليه سخناني ايراد کنم و تو سلمان هم به حضرت صديقه کبري صلوات الله عليها باشد. ميزباني در قم دارم که در خدمت ايشان، در منزلشان مزاحم هستم و مشغول درس و ايشان هم روحاني هستند. ايشان وقتي ديد که من درباره حضرت در تکاپو هستم، گفت: ايام فاطميه راجع به حضرت زهرا سلام الله عليها صحبت کنيد. بنده گفتم که همه اين بزرگواران يکي هستند، ولي من فکر مي کنم در اين زمان، مظلوم تاريخ ما و مظلوم زمان ما، امام زمان صلوات الله و سلامه عليه مي باشند و به نظرم مي رسد خود حضرت زهرا هم ناراحت نباشند از اينکه به نام ايشان مجلس تشکيل بشود و در مورد کسي که سينه ايشان براي غيبت او تنگي مي کند و دل شريفشان براي دوري وي مضطرب است، عرايضي داشته باشيم. در هر حال اميدوارم خداوند توفيق بدهد و بر زبان من مطالبي جاري شود که مورد رضاي صاحب مجلس، بي بي دو عالم حضرت زهرا سلام الله عليها



[ صفحه 16]



باشد و همچنين موجب تسلي خاطر و نيز جلب توجه فرزندشان عجل الله تعالي فرجه. اين پنج شب را به خواست خداوند حديث مي خوانيم، روايت مي خوانيم، معنا مي کنيم، توضيح مي دهيم، به اين اميد که مورد پذيرش و قبول ايشان باشد..