بازگشت

لقب مؤمل


در بحارالانوار جلد 51 جديد صفحه 30 حديث 5 از شيخ طوسي و او از مرحوم کليني نقل مي کند که: قال ابو عبد الله عليه السلام حين ولد الحجه: زعم الظلمه انهم يقتلونني ليقطع هذا النسل. فکيف راوا قدره الله؟! مقصود از ابوعبدالله امام حسن عسکري است. [1] مي دانيد که امام حسن عسکري را عسکري ناميده اند چون در ميان عسکر - يعني لشکر - زندگي مي کردند. ايشان اغلب اوقات در منطقه نظامي يا در پادگان تحت کنترل شديد قرار داشتند. در اين روايت آمده که وقتي حضرت حجت متولد شد فرمودند: ظالمان خيال کردند که من را بکشند تا بتوانند اين نسل را قطع کنند. حالا چگونه قدرت خدا را مي بينند؟! خدا وقتي بخواهد کاري را انجام دهد وسايلش فراهم مي شود، اگر چه همه مردم بر خلاف آن قدم بردارند. و بر عکس، گاهي تمام کارها مي شود، تمام اسباب تهيه مي شود ولي خدا



[ صفحه 63]



نمي خواهد و کار انجام نمي شود. حضرت در اين روايت تذکر داده اند که اين ظالمان از قدرت خدا خبر ندارند و گمان مي کنند با تحت نظر گرفتن من و بعد هم قتل من مي توانند در برابر قدرت الاهي بايستند و از تولد موعود منتقم جلوگيري کنند. در ادامه روايت آمده است: و سماه المومل.: حضرت را مومل ناميد. [2] پس يکي از القاب حضرت مومل است. در دعاي ندبه هم داريم که: اين المومل لاحياء الکتاب و حدوده؟! مومل از لغت امل مي آيد. امل يعني آرزو و آمال جمع آن است. مومل اسم مفعول از باب تفعيل است، يعني: آرزو شده و مورد اميد.


پاورقي

[1] در کتاب شريف کافي 514:1 روايتي مسند با مضموني شبيه به روايت کتاب الغيبه شيخ آمده است، ولي در آن به جاي ابوعبدالله ابومحمد ضبط شده است که کنيه حضرت عسکري عليه السلام است. ظاهرا کلمه ابوعبدالله در کتاب الغيبه مصحف است و صحيح نيست.

[2] از ظاهر عبارت چنين بر مي آيد که عبارت اخير از زبان راوي است و مي گويد که امام حسن عسکري عليه السلام فرزند خود را مومل ناميد. ولي اين احتمال هم وجود دارد که عبارت از زبان خود حضرت باشد و مقصود اين باشد که خداوند فرزند مرا مومل ناميده و لذا کسي نخواهد توانست او را نابود کند و يا از تولد او جلوگيري کند.