پيشگفتار
بنام خداوند بخشاينده مهربان
آنچه که در اين کتاب ملاحظه خواهيد فرمود خطبه اي است که امير مومنان عليه السلام در آخرين روزهاي عمر خود در شهر بصره، و بنابر قولي در شهر کوفه براي مردم ايراد فرمودند که به گفته برخي آخرين خطبه حضرتش مي باشد. اين خطبه به خطبه البيان شهرت دارد. اما آنچه که سبب نشر اين خطبه گرديد - به اختصار - از اين قرار است: چندي پيش آيه الله آقاي حاج سيد نورالدين ميلاني - دام بقاوه - در ضمن تماسي ابراز داشتند که: آقاي حاج عباس علي سليمي در نظر دارند که اين خطبه را همراه با برگردان فارسي اش به چاپ برسانند و من براي اين کار شما را در نظر گرفته ام. پس از اين مذاکره اسبابي فراهم آمد تا ملاقاتي با عمده الاخيار، جناب آقاي سليمي صورت گيرد. ايشان که در همان
[ صفحه 10]
اولين برخورد نشان دادند که از دوستداران ساحت قدس علوي هستند اظهار کردند: سبب اقدام به چنين امري به زماني بر مي گردد که روزي در مسجدي از مساجد تهران مشاهده نمودم شخصي سرگرم قرائت تفسير منظوم قرآن صفي علي شاه است. در کنار او نشستم و بعد از مدت زماني سر صحبت با او باز شد. آن شخص در ضمن سخنانش گفت: علماي ما آن گونه که بايد و شايد امامان ما را معرفي ننموده اند. [1] من در اين فکر افتادم که مگر مي شود امام را معرفي نمود. آيا جز امام عليه السلام کسي اين توان را دارد که امام را معرفي نمايد؟ [2] از اين رو، به فکر افتادم که اين خطبه - که در واقع معرفي امام از زبان امام عليه السلام - را طبع کرده منتشر نمايم که در آن زمان ممکن نشد. لذا نسخه اي از آن را تهيه کردم که در سفر و حضر همراه من بود و در مواقع لزوم از آن بهره مي جستم و بسيار منشا خير بود. في المثل، در يکي از چندين سفرم به مکه مکرمه و مدينه منوره (که مجموعا بالغ بر بيست و هشت سفر مي شود) با عالمي از اهل تسنن برخورد کردم که از مردم افغانستان بود. در ضمن بحثهايي که با او داشتم نسخه اي از اين خطبه را بدو عرضه کردم. او نسخه را از من براي مطالعه گرفت. بعد از مطالعه به من گفت:
[ صفحه 11]
فلاني اگر تمامي جواهرات عالم را به من مي دادي اين قدر خوشحال نمي شدم که متن اين خطبه را به من دادي. آن گاه آن عالم سني ادامه داد: قصد دارم که اين نسخه را به کابل فرستاده تا از روي آن تکثير کنند و در اختيار مردم قرار دهند. باري، اين گونه پيشامدها سبب گرديد که در فکر خود مبني بر چاپ و انتشار اين خطبه به صورتي مقبول مصمم تر گردم. از اين رو به امر حضرت آيه الله ميلاني زحمت اين کار را به شما محول نمودم.
با اين مقدمات بود که کار را در دستور کار موسسه قرار دادم. در ابتدا نسخه آقاي سليمي را مطالعه کردم. مشاهده نمودم همان نسخه الزام الناصب مرحوم حائري است. با سابقه ذهني و بررسيهايي که انجام داده بودم مي دانستم که اين نسخه بس مغلوط است. از اين رو، دست به کار شدم تا نسخه اي مصحح را براي انجام اين کار برگزينم که به کتاب نوائب الدهور مرحوم علامه فقيد، آقاي حاج سيد حسين مير جهاني برخورد کردم. مرحوم مير جهاني خطبه را به همراه ترجمه و بحثي در مدارک آن در مجموعه خود متذکر شده اند [3] که از هر جهت نياز ما را بر آورده مي ساخت، اما چون کتاب اختصاص به حضرت ولي عصر - ارواحنا فداه - و علايم ظهور دارد فرازهايي از خطبه که
[ صفحه 12]
مربوط به معرفي خود حضرت مي شود حذف گرديده است. از اين رو، آن فرازهاي محذوف به همراه ترجمه در کنار متن مرحوم مير جهاني قرار گرفت و مجموعه حاضر فراهم آمد. به سبب عدم تطابق سبک و سياق نوشته مرحوم مير جهاني با سبک روز لازم بود که کارهايي صورت گيرد تا متني مقبول عرضه گردد. کارهاي انجام شده به شرح زير است:
1 - نوشته از لحاظ ادبي ويرايش گرديد.
2 - نوشته نشانه گذاري شد.
3 - براي بخشهاي مختلف آن نامي در نظر گرفته شد.
4 - متن، ترجمه و معناي واژه هاي مشکل از يک ديگر مجزا گشت.
5 - همچنان که گفته شد فرازهايي از خطبه که در نوشته مرحوم مير جهاني به سبب خروج از موضوع کتاب حذف گرديده بود به همراه برگرداني از آن افزوده گرديد. در آخر، اميدوارم اين مجموعه و تلاشي که در راه سامان بخشيدن آن مبذول گرديده مورد نظر و عنايت حضرت بقيه الله الاعظم، حجه بن الحسن العسکري - ارواحنا لتراب مقدمه الفداء - قرار گيرد. آمين يا رب العالمين - و السلام عليکم و رحمه الله و برکاته مهدي جعفري موسسه تحقيقاتي فرهنگ جليل رمضان المبارک 1416 قمري بهمن ماه 1374 شمسي
[ صفحه 13]
پاورقي
[1] و شايد تلويحا در نظر داشته که بگويد: آن کساني که امامان ما را معرفي کرده اند در زمره صفي عليشاه و اتباعش مي باشند.
[2] استدلال ايشان برگرفته از اين قاعده منطقي است که معرف نسبت به معرف يا بايد همسان باشد و يا اجلي. معني ندارد که معرف دون معرف باشد.
[3] مير جهاني: نوائب الدهور، ج 2: صص 152 - 24