صفاي روح
همان گونه که زندگي اجتماعي شيعه بدون مطرح بودن امام مفهوم ندارد، حيات معنوي او هم بدون عنايت به امام عصرش ميسر نيست، زيرا اگر قلب ما به قلب حجت خدا - آن طپشگاه کائنات - مرتبط
[ صفحه 24]
نباشد، پس از مدتي کليه اعمال مان خالي از روح و عمق گرديده و تنها صورتي ظاهر از آن باقي مي ماند و مي دانيم که چنين نمودهائي نه دوامي دارد و نه استقامتي مي تواند در برابر مشکلات به ما ارزاني دارد. با اين عنايت است که لزوم مطرح بودن آن هدايتگر زمان هم در دل اجتماع تشيع و هم در قلب فرد فرد شيعيان کاملا احساس مي گردد.
در مجموع با توجه به اين الزامها و نيازهاست که خود را ناچار از آشنائي با فرهنگ امام و گسترش آن در جامعه، مي بينيم، و تنها در اين صورت است که توان آن مي يابيم تا به اهداف فردي و اجتماعي و معنوي خود، دست يازيم.
[ صفحه 27]