بازگشت

اميد


در صحنه هاي تاريخ بشر پيوسته صحنه هائي بوجود آمده است که آن چنان فساد و تباهي و ظلم حلقوم ملتي را فشار داده که مصلحان اجتماع - از طرق عادي - روزنه اميد را مسدود ديده و آن تموجشان به انجماد بدل شده و حرکت اجتماعي آنها رو به سکون و رکود رفته و پس از زماني هيچ گونه تحرکي در جامعه آنان بچشم نمي خورد. حال بايد ديد در اين تنگناها که امکانات در برابر نيروهاي مقابل بس اندک است چه چيزي تواند از اين نشست صخره سان، چشمه تلاش و تکاپو بجوشاند، و در جهت گيري ما طرحي نو در اندازد. جز اميد به امدادي الهي که از قبل بشارتش را داده باشند؟ که: در مبارزه بين حق و باطل بايد پيکار را ادامه داد. اگر پيروز شديد زهي سعادت و اگر باطل در صدد غلبه بر آمده و شما نيز تا آخرين نفس پايداري کرديد، اما دشمن پس از درهم شکستن تمام نيروهاتان، در گرماگرم چيره شدن بر آخرين سنگر بود، امدادگري الهي به ياريتان شتافته و آن خصم نابکار را منهزم خواهد ساخت، و علاوه بر آن نابسامانيهايتان را نيز همه به سامان خواهد آورد. از اين روست که مي بينيم در فرهنگ اسلام - که بويژه تشيع نمود راستين آن است - همواره اين روح اميد در کالبد مسلمانان دميده شده که هيچ زمان - در پيکار نور و ظلمت - اميد ظهور حضرت حجت عليه السلام را از ياد مبريد و اگر ستم و جور بر شما تسلط يافت و هيچ گونه يار و ياوري هم به فريادتان نرسيد مهراسيد و خوار و زبون نشويد که قوايي نيرومند از جانب خداي در راه است و بسا که آن



[ صفحه 22]



نيرو هم اکنون در رسد و شما را از چنگال زورگويان و ستمگران نجات دهد. پس از پا نايستيد و به پيکار ادامه دهيد تا به هدف نائل شويد. به اين ترتيب است که مشخص مي شود توجه به ظهور مصلح کل حضرت مهدي (ع) تا چه اندازه ما را ياراي بر انداختن پليديها مي دهد.