بازگشت

طول عمر


دانستيم که پروردگار والا مرتبه وجود حضرت مهدي (ع) را در صدف خانه غيبت نهان ساخته است، و نيز گفتيم که اين صدف شکسته نمي شود مگر آن زمان که آدمي دست از مرواريدهاي بدل برداشته و خواهان تلولو اين در پنهان گردد. ما از طرف ديگر آگاهيم که: اگر زمين بي امام ماند، اهلش را به کام خواهد کشيد. [1] [2] با توجه به اين دو گونه معرفت (حتميت قيام و لزوم وجود حجت) است که مساله طول عمر و دير زيستي حضرت بقيه الله (ع) جزء خصوصيات ويژه ايشان قرار مي گيرند. و اين ويژگي هنگامي اهميت



[ صفحه 70]



بيشتري مي يابد که روايات نبوي و احاديث امامان شيعه عليهم - السلام بگونه گسترده از آن سخن رانده اند. که مجموع آن احاديث را برخي از محققان تا [3] ، 318 مورد برشمرده اند. از آنجا که عمر دراز مدت امام عصر (ع) پديده اي غير متعارف در ميان انسانها مي باشد، از همان اوان غيبت استبعادها و اعتراضها متوجه شيعه بوده است: ادعاي شما بر طول عمر صاحبتان و اينکه معتقديد او جواني است داراي عقلي کامل و نيرويي تمام، امري خارق العاده است، زيرا بنا به عقيده شما در اين زمان - که سال 447 مي باشد وي 191 ساله مي باشد... و عادت بر اين نبوده است که هيچ انساني تا اين مدت باقي بماند. پس چگونه است که اين جريان را در مورد او - مهدي (ع) - نقض شده است؟ [4] و شگفت آورتر: او کجا رفت؟ و چگونه وجود او امکان دارد؟ تا چه هنگام در غيبت خواهد بود؟ و حياتش تا چه مدت بطول مي انجامد با وجود آن که او اکنون هشتاد و اندي!! سال عمر نموده است. [5] .



[ صفحه 71]



همين حالت ناباوري است که همواره محدثين و متکلمين و حکماي شيعي را برانگيخته است که بر اين نشانه حضرت مهدي (ع)، دلايلي اقامه کنند. ما در ذيل، با وجود عدم امکان بررسي تمامي آن براهين در اين نوشته، [6] پاره اي از آنها را از ديدگاههاي گوناگون ياد آور مي شويم:

«منطق:»

«عدم احاطه علمي»

بطور کلي ما در کليه قضاوتهاي خود هنگامي مي توانيم درباره پديده اي نظر مثبت يا منفي ارائه دهيم که بر تمامي جوانب قضيه آگاهي داشته و ابعاد آن کاملا بر ايمان مشخص باشد. مساله عمر طولاني نيز از اين اصل منطقي خارج نيست زيرا که براي بررسي دقيق آن ناچار از شناختي ژرف نسبت به انسان و جهان هستيم، اما خود مي دانيم که بشر - با وجود پيشرفت فراوان علم در زمينه هاي مختلف - هنوز باعتراف سردمدارانش در مراحل اوليه اين طريق است و حتي پيشرفت معلومات با گسترش مجهولات نسبت تصاعدي دارد، به اين مفهوم که با کشف يک معضل علمي، بسا که دهها و صدها مسئله و معماي ديگر، در پي آن خود نمائي نمايند. و به تعبير يکي از پژوهشگران غرب: همچنان که با افزايش قطر کره، سطح تماس آن با عالم خارج افزايش مي يابد، توجه به مجهول نيز با پيشرفت معرفت افزوده مي گردد. [7] .



[ صفحه 72]



«دانش:»

«اصالت حيات»

از اصول علمي مورد قبول دانشمندان بيولوژيست اينست که براي عمر بشر نمي توان حدي تعيين نمود و حتي اينکه ديرزيستي، مساله اي مرز ناپذير است و به تعبير ديگر: مرگ لازمه قوانين، طبيعي نيست و در عالم طبيعت از عمر ابد گرفته تا عمر يک لحظه اي همه نوعش هست، آنچه طبيعي و فطري است عمر جاوداني است. [8] اما اين تاثير روزگار بر ابدان آدميان - پيري و کهولت - ناشي از عواملي از قبيل عدم رعايت اصول بهداشتي و تغذيه ناصحيح و تاثيرات جوي و محيطي و غيره مي باشد که بعضي از آنها شناخته و برخي ديگر هنوز بر بشر مجهول بوده و رشته هايي از دانش بيولوژي مانند ژرياتري و جرونتولوژي در صدد کشف اين گونه اصول حياتي براي بالا بردن سن آدمي و طويل العمر ساختن وي هستند. بنابر اين با اين ترتيب آيا آن کس که آگاه از تمامي رموز جهان باشد قادر نخواهد بود که به عمري پس دراز دست يابد؟ بخدا سوگند اين چنين نيست (بلکه) عالم (به معناي واقع) هيچ گاه جهل نمي ورزد که نسبت به چيزي آگاه باشد و به چيز ديگر جاهل. خداوند والاتر و ارجمندتر و گراميتر از آن است که پيروي بنده اي (امام) را واجب سازد ليک علم زمين و آسمان را از وي دريغ دارد. [9] [10] .



[ صفحه 73]



«تحقق:»

«نمونه ها»

بطور کلي هنگامي که ما امري را - هر چند خارق العاده - در يک يا چند مورد تحقق يافته ديديم مي توانيم آن را در موارد ديگرش تعميم دهيم. مساله طويل العمر بودن از اين گونه پديده هاست که نظائر فراواني از آن سراغ داريم. چنانچه با توجه به قرآن، نوح لا اقل هزار سال عمر نموده است. و موارد گوناگون ديگر که ذکر آن موجب تطويل است. در اين مورد مي توانيد به کتاب العمرون ابوحاتم سجستاني متوفي 285 هجري و کمال الدين باب المعمرون و متون ديگر مراجعه نمائيد.

«دين:»

«اراده الهي»

اما ما در فرهنگ اسلام براي اثبات اين واقعيت، هر چند که آن دلائل را بعنوان مويد اين ويژگي يادآور مي شويم، ليکن در حقيقت ما از اين براهين بي نياز هستيم زيرا اصل اين است که حيات حضرت مهدي (ع) بايستي تا هنگام قيام ادامه داشته باشد و اين خواست پروردگار است و مي دانيم که چون خداوند اراده وجود چيزي را نمايد و به او بگويد: باش پس مي شود. [11] از طرف ديگر اين خواست خداوند دائر بر بي اثر ساختن قوانين طبيعت - بر فرض که پيري را عامل نيستي انسان بگيريم - بي سابقه نيست، بلکه در موارد گوناگون قراوان اتفاق افتاده است



[ صفحه 74]



که از آن جمله بي اثر ساختن سوزندگي آتش در مورد حضرت ابراهيم (ع)، سلب نمودن برندگي کارد نسبت به فرزند ارجمندش حضرت اسماعيل (ع) مي باشد.

با توجه به اين دلائل و اسباب است که موضوع طول عمر قائم منتظر که از قبل در فرهنگ اسلامي قطعيت يافته بود از لحاظ منطق و دانش و تحقق و اعتقاد ديني نيز امري سزاوار و انکار ناپذير مي - باشد.


پاورقي

[1] براي ضرورت وجود حجت در زمين دلايل فراواني در فرهنگ شيعه ارائه شده است که، در اين نوشته تنها دو مورد آن را آورده ايم. مورد اول همين فرمايش معصوم است و مورد ديگر هم همان نتيجه حاصل از وجوب معرفت امام زمان (که در صفحات قبل دو حديث دال بر آن آورديم) - که عبارات از وجود حجت در زمين است - مي باشد.

[2] اصول کافي باب ان الارض لا تخلو من حجه حديث 10 - قال ابو عبد الله (ع): لو بقيت الارض بغير امام لساخت ص 334، چاپ کتاب فروشي اسلاميه.

[3] منتخب الاثر فصل 2 باب 30.

[4] کتاب الغيبه تاليف شيخ طوسي ص 78 و 79.

[5] کتاب الغيبه تاليف محمد بن ابراهيم النعماني ص 157.

[6] (زائد است).

[7] ژان فوراسيته در ص 38 کتاب وضع و شرايط روح علمي.

[8] گفته برنارد شاو، ص 20 خورشيد مغرب محمد - رضا حکيمي.

[9] قال ابو جعفر (ع): لا و الله لا يکون عالم جاهل ابدا، عالما بشي ء جاهلا بشي ء. ثم قال: الله اجل و اعذ و اکرم من ان يفرض طاعه عبد يجب عنه علم سمائه و ارضه - اصول کافي جلد دوم ص 13 حديث 6.

[10] مکرر فلبث فيهم الف سنه الا خمسين عاما آيه 14، سوره عنکبوت 29.

[11] انما امره اذا اراد شيئا ان يقول له کن فيکون 82 يس 36.