بازگشت

زمان


همان گونه که در مبحث نخست [1] لزوم بررسي پديده هاي هنگام غيبت را مبرهن ساختيم در اين گفتار نيز يادآور مي شويم که از آنجا که براي عمق بخشيدن به هر گونه تحرک، ضرورت شناسايي محيط و زمان کاملا بايد مورد نظر قرار گيرد، بر همين اساس هم شکل گرفتن جنبش هاي شيعي در عصر غيبت نيازمند شناختي ژرف از دوران،



[ صفحه 62]



پنهاني امام غايب (ع) مي باشد. با عنايت به اين ضرورت است که ما در اين خش به پژوهشي گذرا در مورد خط مشي کلي وقايع زمان نهاني امام مهدي (ع) مي پردازيم. اما اين بررسي بر پايه ديدگاه و ضابطه اي خاص ارائه مي گردد، که البته نه خود بافته بلکه متاثر از روايات رسول خدا (ص) و اوصياي گرانقدرش - که خداي را بر آنها درود فراوان باد. آن ديدگاه مورد نظر عبارت از درگيري فتنه در بين تمامي مردم - در همه دورانهاي غيبت - مي باشد چنانچه رسول خدا (ص) به همين موضوع اشاره کرده و فرموده اند که:... سپس فتنه ها يکي پس از ديگري پديدار مي شوند، تا اينکه مردي از امت من بنام مهدي (ع) - از نهاني - خارج شود. [2] و نيز امام سجاد (ع) به يکي از يارانشان: اي اباخالد بدرستي و بي ترديد - در دوران امامت حجت غائب - آشوبها چون پاره هاي شب ظلماني از پي يک ديگر ظاهر مي شوند. [3] اما براي بررسي چگونگي اين فتنه ها نخست به معناي لغوي آن پرداخته و سپس تحقق آن را در جوامع اسلامي - از ديرباز تا کنون - مورد نظر قرار مي دهيم: فتنه در لغت داراي معاني گوناگون - و عموما در يک جهت - بوده که از آن جمله دشمني، عذاب، گمراهي، اختلاف مردم - که گاه به قتل و کشتار مي رسد - و غيره [4] مي باشد. همين مفاهيم است که از لحاظ گستره آن، در سرزمين هاي اسلامي - در يک عبارت جامع - چنين مصطلح مي گردد: پديد آمدن هر گونه واقعه اجتماعي



[ صفحه 63]



يا جريان فرهنگي [5] که بر حرمان مادي يا معنوي مسلمانها انجامد. از اين دو پديده، نخستين آنها - وقايع اجتماعي - مردم را سخت به کام تنگنا و مشقت - و حتي در چنگال نابودي - انداخته، و ديگري - جريانات فرهنگي - با نفوذ در ميان مسلمين پويايي امت را يا به رکود کشانده و يا از اصالت اسلامي خود خارج مي سازد. آن چنان که ملتي مسلمان را که گام در راه فطرت - نهادهاي ستوده انساني - نهاده است به اجتماعي با معيارهاي بيگانه - و اغلب مخالف. با ضوابط اسلامي - تبديل مي نمايد، بطوري که با اين ترتيب هر لحظه مومنان سطحي [6] در خطر گمراهي قرار مي گيرند، آن چنان که پس از مدت زمان تنها گروهي اندک که داراي ايماني پولادين و بينشي ژرف [7] هستند باقي مي مانند، که آنها هم پيوسته با بي مهري - و بسا که شکنج - جامعه، که آن جريانات فرهنگي پايه هاي ايمانش را لرزان ساخته، مواجه گرديده و مجدد اعتبار خود را در ميان افراد آن از دست مي دهند [8] - آن چنان که مومنان راستين و مجاهدان با تقواي ما در آن نيم قرن سياه اين چنين بودند. البته در مورد ريشه يابي اين حوادث دو گانه مي توان اذعان داشت که پديده هاي اجتماعي عموما ناشي از عوامل داخلي (مانند سوء تدبير رهبران جامعه يا از و طمع طبقه اشراف عياش صفت بي



[ صفحه 64]



قيد و بند) يا خارجي (مانند استعمار) مي باشد. و وقوع جريانات انحطاط آور فرهنگي در اثر خلاء جامعه از فرهنگ اصيل اسلامي. البته بر خلاف فتنه نخست، در اين مورد تنها توده اي خاص (مانند طبقات پائين اجتماع) آسيب پذير نيستند، بلکه بطور نسبي تمام مردم مسلمان در معرض خطر اين گونه تند بادهاي فرهنگي 58 مي باشند. [9] مساله مهم ديگر در زمان غيبت، گسترش اين فتنه هاست که از صدر اسلام (پس از درگذشت رسول خدا (ص)) تا کنون - و نيز تا زمان ظهور - اين گونه مصيبات پيکر جوامع مسلمان را درهم شکسته - اند، آن گونه که شيوع هر جريان فرهنگي بيگانه، پيوسته مقدمه اي بوده است براي واقعه اي اجتماعي، با اين ترتيب که يورش هر جريان بيگانه با اسلام به بلاد اسلامي، بينش مذهبي امت خدشه دار گشته و در نتيجه در پي خلاء جامعه از اين قوام نيرومند بوده است که انواع نابسامانيهاي اجتماعي مردم مسلمان را سخت در تنگنا انداخته و او را در معرض انحراف يا هلاکت در آورده است. آن - چنان که آن دوران حکومت، طاغوت مصداق تمام عيار اين روال کلي زمان غيبت مي باشد. بنابر اين شاهديم که چگونه در مجموع اين عوامل ياد شده دست بدست هم داده و جامعه را از درون پوسانده و آن را در معرض يک انفجار قرار مي دهند که اگر آن انقلاب هم داراي مبناي فکري صحيح و اصيل - که جز اسلام راستين نتواند بود. نباشد، باز هم تکراري خواهد بود از مکررات.



[ صفحه 65]



با توجه به اين ديدگاه فرهنگي و تاريخي عصر غيبت است که عده اي که آن ناهنجاريها را احساس کرده لکن فاقد بينش اسلامي - اند - سر خورده و مايوس از هر امدادي - و از آن جمله قيام قائم موعود هم بصورت بدبيني و هم بصورت شک - گرديده و گروهي - که همان عياش صفتان مرز ناشناس و مريدان آنهايند - خيام خيام [10] برافراشته و غفلت را پيشه خود مي سازند و سرانجام دسته اي - از مومنان بي - بصيرت - وامانده و حيران که چه بايد نود و از کجا آغاز مي بايد کرد. که البته در اين ضمن هر يک از اين گروهها سر در گريبان خود برده و با ادعاي من مصيبم و خصم مخطي در نفي و انکار - و بسا که رنج و آزار - هم ديگر مي کوشند و به اين ترتيب تفرقه گزيني - بعد ديگر عصر نهاني امام غائب (ع) - تحقق مي پذيرد... و اين از آن روست که تمامي امت در جاهليت بسر مي برند مگر آن کس که خداي رحمتش آرد. [11] .


پاورقي

[1] مبحث ياد آوري بخش زمان آگاهي.

[2] قال رسول الله في حديث: ثم تتبع الفتن بعضها بعضا حتي يخرج رجل من امتي يقال له المهدي منتخب الاثر فصل 2 باب 1 حديث 11.

[3] قال علي بن الحسين (ع): يا ابا خالد لتاتين فتن لقطع الليل المظلم ص 135 بحار الانوار جلد 51.

[4] المنجد ذيل فتن.

[5] فرهنگ عبارت از مجموعه اندوخته ها و ساخته هاي هر قوم - اعم از آثار مکتوب يا روابط اجتماعي و غيره - مي باشد و جريان فرهنگي رواج يک چند مورد از مفاهيم آن. مثلا ترجمه کتب خارجي بفارسي - پس از انقلاب مشروطيت - يا نفوذ اخلاق و آداب غربي - ها در ممالک شرق، مواردي از اين گونه جريانات فرهنگي هستند.

[6] عن محمد بن علي الباقر (ع): و قبل ذلک شر فتن يمسي الرجل مومنا و يصبح کافرا... پيش از آن - قيام - بدترين فتنه هاست - آن چنان که - شخص بهنگام شب ايماندار است ولي در بامداد کافر - منتخب الاثر ص 437 حديث 19.

[7] قال علي (ع):... و لکن بعد غيبه و حيره فلا ينبت فيها علي دينه الا المخلصون المباشرون لروح اليقين، الذين اخذ الله ميثاقهم بولايتنا و کتب في قلوبهم الايمان و ايدهم بروح منه:... اما بعد از نهاني - امام - و سرگرداني - مردم - آن چنان که در آن زمان کسي بر دينش استوار نمي ماند مگر پاکديناني که در اوج يقين باشند، آن کسان که خداوند از آنها پيمان بر ولايت ما گرفته باشد و در قلبهايشان ايمان نوشته باشد و با تاييد خود آنها را ياري دهد. منتخب الاثر ص 205 حديث 5.

[8] ستذل اوليائي في زمانه و يتهادون رووسهم ما تهادي رووس الترک و الديلم فيقتلون و يحرقون و يکونون خائفين مرعوبين و - جلين...: دوستان من (خداوند متعال) در زمان - غيبت - ش خوار گشته و سرهايشان به هديه - ستمگران - برده مي شود، همان گونه که در مورد اقوام ترک و ديلم اين چنين گرديد. پس - عده اي - کشته مي شوند و - دسته اي - طعمه حريق مي گردند، - و پيوسته - در خوف و اضطراب هستند... - کمال الدين، ص 310 و 311.

[9] مانند گسترش مکاتب مغرب زمين در چند دهه اخير در کشور خودمان.

[10] مقصود سراينده رباعياتي است که روح کلي آنها دم غنيمت شمردن و پوچ جلوه دادن زندگي است.

[11] خطبه اميرالمومنين (ع) در نهج البلاغه: اعلموا علما يقينا ان الذي يستقبل قائمنا من امر جاهليتهم و ذلک ان الامه کلها يومئذ جاهليه الا من رحم الله... جلد 51 بحارالانوار، حديث 23.