بازگشت

فوايد وجود امام در غيبت


آن دسته از افرادي که از فلسفه وجودي امام معصوم - عليه السلام - به خوبي اطلاع ندارند مي پرسند: فايده امام در عصر غيبت چيست؟ اينان نمي دانند که مقصود از آفرينش جهان چيست و هستي آن گاه کامل است که حجت و معصوم الهي وجود داشته باشد. تا به معرفت کامل خود به عبادت در پيشگاه قرب ربوبي بپردازد. آن گاه که فرشتگان به اصل خلقت انسان اعتراض کردند و فسادها و تباهيهاي او را با اطاعتها و فرمانبرداريش مقايسه مي نمودند و ترجيحي براي آفرينش انسانها نمي ديدند و مي گفتند: پروردگارا! آيا کساني خواهي گماشت که در روي زمين فساد کنند و خونها ريزند، حال آن که ما خود تو را تسبيح و تقديس مي کنيم. خداوند متعال با نشان دادن علم و آگاهي آدم - عليه السلام - نسبت به حقايق جهان و ملکوت آن - که سرانجامش موجب معرفت و شناخت کامل خداي



[ صفحه 73]



منان و بندگي و عبادت او مي گردد. - آنان را قانع و آن گاه ساکت ساخت. وقتي که حضرت آدم - عليه السلام - علم خود را به فرمان خداوند از براي فرشتگان آشکار ساخت، و آنان با حقيقت وجودي، حجتهاي الهي، منزلت و شانشان در نزد خداي بزرگ آشنا شدند، دريافتند که تسبيح و تقديسشان قابل قياس با تسبيح اولياء و حجج الهي نيست، و چون اين برجستگان روي زمين از افراد بشرند. آفرينش نوع بشر بجا و بايسته و شايسته است و ترجيح دارد. بنابر اين، وجود اين انسانهاي برجسته و برگزيده است که فلسفه آفرينش را قانع کننده جلوه مي دهد. تا جايي که همه فرشتگان در برابرش سر تسليم فرود مي آورند. چرا که عبادت اين بزرگواران بي مانند است. هيچ عبادتي جاي مناجات و نيايش آنان را نمي گيرد و نمي تواند سجاده اي به گستردگي سجاده آنها تقرب به خداي بزرگ را ميسر و مهيا دارد. همان طوري که وجود حجتهاي الهي براي آغاز آفرينش و پيدايي نوع بشر قانع کننده بود، در ارائه حيات و استمرار سلسله بشريت نيز پسنديده و پذيرنده است. بايد هميشه و در همه اعصار، حجت الهي در جامعه انساني وجود داشته باشد. اگر نعمتهاي جهان اينک شامل حال ما مي شود و ما از آن برخوردار هستيم از برکت وجود اين بزرگوار و شايستگان است. اگر اين بهترين مخلوق و بايستگان بشريت نمي بودند، ما خلق نمي شديم و هم اکنون که لباس هستي بر



[ صفحه 74]



تن داريم، اگر کسي از آن برگزيدگان خدا نباشد باز ما به عدم و نيستي خواهيم پيوست. يعني به برکت آن معصوم بزرگوار است که خداوند جهان را براي ادامه راه باقي مي گذارند. بنابر اين حجج الهي نه تنها در معارف و علوم ولي نعمت ابناء بشرند، بلکه در نعمتهاي هستي نيز ولي نعمت هستند و بر همه بشريت منت دارند. در زيارت جامعه مي خوانيم: اي ولي نعمتهاي من! من نمي توانم ستايش و ثناي شما را بکنم و آنها را شمارش نمايم و نمي توانم کنه حقيقت شما را به مدح آورم و ما از توصيف قدر و منزلتتان ناتوان و عاجز هستيم. شما نور خوبان و هادي نيکان و حجتهاي خداوند جباريد. و خداي به خاطر شما آفرينش را آغاز کرد و از براي شما جهان را پايان مي دهد. به احترام شما باران فرو مي ريزد و به جهت شما، آسمان را از فرو ريختن بر زمين باز مي دارد و به خاطر شما گرفتاريها و غم و اندوهها را رفع مي کند و سختي و ناراحتيها را برطرف مي سازد. امام کاظم - عليه السلام - از پدر بزرگوارش امام صادق - عليه السلام - نقل مي کند و مي فرمايد: خداي بزرگ و عزيز و جليل به نسبت معرفت و عبادت ما عبادت مي شود و اگر ما نبوديم عبادت خدا انجام نمي شد. [1] در روايات زيادي مذکور است هرگز زمين خالي از امام معصوم



[ صفحه 75]



- عليه السلام - نخواهد بود. [2] امام باقر - عليه السلام - فرمودند: به خدا قسم! خداوند زمين را - از آن هنگام که آدم را قبض روح فرمود. - به حال خود رها نکرده است، مگر آن که در آن امامي بوده باشد که مردم به وسيله او به سوي خداوند هدايت مي شوند. و او حجت خداي بر روي زمين و بر مردم است و زمين بدون امام - که حجت خدا بر مردم است. - باقي نمي ماند. [3] مساله ديگر، هدايت معنوي حضرت امام - عليه السلام - است. همان طوري که امام معصوم - عليه السلام - در مرحله اعمال ظاهري، هادي و راهنماست، در زمينه حيات معنوي نيز هدايتگر است و حقايق اعمال با راهنمايي او سير مي کنند. خداوند متعال در سوره انبياء آيه 72 مي فرمايد: آنان را اماماني قرار داديم که به وسيله امر ما مردم را هدايت کنند و انجام کارهاي نيک را به ايشان وحي کرديم. و نيز در سوره سجده آيه 24 آمده است: ما بعضي از آنان را اماماني قرار داديم که به وسيله امر ما راهنمايي کنند چون صبر کردند... علامه طباطبائي مي نويسد: از اين گونه آيات استفاده مي شود که امام علاوه بر ارشاد و هدايت ظاهري (که به عهده دارد. (داراي يک نوع هدايت و جذبه معنوي است، که از سنخ عالم امر و تجرد مي باشد



[ صفحه 76]



و به وسيله حقيقت و نورانيت و باطن ذاتش در قلوب شايسته مردم تاثير و تصرف مي نمايد و آنان را به سوي مرتبه کمال و غايت ايجاد جذب مي کند. [4] بعضيها اعتراض مي کنند و مي گويند شيعه وجود امام را براي بيان احکام دين و حقايق آيين و راهنمايي مردم لازم مي دانند و غيبت امام، ناقض اين غرض است. زيرا امامي که به واسطه غيبتش، مردم هيچ گونه دسترسي به وي ندارند، فايده اي بر وجودش مترتب نيست. اينان حقيقتا به معني امامت پي نبرده اند. زيرا در بحث امامت روشن شد که وظيفه امام تنها بيان صوري معارف و راهنمايي ظاهري براي مردم نيست. امام چنان که وظيفه راهنمايي ظاهري مردم را به عهده دارد، همچنان ولايت و رهبري باطني اعمال را به عهده خواهد داشت. اوست که حيات معنوي مردم را تنظيم مي کند و حقايق اعمال را به سوي خدا سوق مي دهد. بديهي است که حضور و غيبت جسماني امام در اين باب تاثيري ندارد و امام از راه باطن به نفوس و ارواح مردم اشراف و اتصال دارد. اگر چه موقع ظهور و اصلاح جهانيش تا کنون نرسيده است. [5] مرحوم خواجه نصيرالدين طوسي - رحمه الله عليه - مي فرمايد: وجود امام لطف است و تصرف او در امور، لطف ديگري است و عدم تصرف او از ناحيه خود ماست.



[ صفحه 77]



خلافي در سودمندي خورشيد نيست. اگر مردم از آن دوري مي کنند، اشکالي متوجه وجود خورشيد نخواهد بود. و کوتاهي از عمل خود مردم است چرا که از خورشيد وجودش دوري جستند و خود را از تابش آن پنهان ساختند و باز نبايد گمان کنند هيچ استفاده اي از خورشيد نمي برند. چرا که اگر خورشيد وجود نداشت، مردم حتي در پناهگاههاي خود نمي توانستند زندگي کنند، و همين خورشيدي که از آن دوري جسته اند و از تابش مستقيم آن خود را پنهان داشته اند امکان کار و فعاليت و تغذيه و حيات را براي آنان فراهم ساخته است. امام غايب - عليه السلام - در روايات به خورشيد پشت ابر تشبيه شده است. سليمان اعمش از حضرت امام صادق - عليه السلام - پرسيد: چگونه مردم از حجت خدا که غايب است استفاده مي کنند؟ امام فرمود: همان طوري که از خورشيد پشت ابر استفاده مي کنند. [6] جابر بن عبدالله انصاري از پيامبر اسلام - صلي الله عليه و آله - سوال کرد: آيا شيعيان در زمان غيبت از امام غايب نفعي مي برند؟ رسول خدا - صلي الله عليه و آله و سلم - فرمود: آري! سوگند به خدايي که مرا به نبوت مبعوث کرده است، آنان به نور او روشني مي گيرند و به وسيله ولايتش نفع مي برند. مانند سود بردن از خورشيد، هر چند ابرها خورشيد را پوشانده باشند. [7] .



[ صفحه 78]



علاوه بر اين امام زمان - ارواحنا فداه - هر سال در مراسم حج شرکت مي فرمايند و در مجالس و محافل رفت و آمد دارند و چه بسا معضلات و مشکلات بعضي از مومنان و صالحان را بي واسطه يا با واسطه حل کنند. حتي امکان دارد که مردم او را ببينند، اما او را نشناسند، ولي امام - عليه السلام - آنان را مي بيند و مي شناسد، و بعضي از صالحان و شايستگان را مورد لطف و عنايت و مرحمت خود قرار مي دهد. بسياري از مردم در غيبت صغري و کبري به ديدار و ملاقات آن بزرگوار و امام همام نايل شده اند. و معجزات و کراماتي نيز از آن گرامي ديده اند و مشکلاتشان حل شده است. مرحوم آيت الله سيد صدرالدين صدر مي نويسد: کتب اخبار به ما اطلاع مي دهد که جماعتي حضرت را در زمان غيبت مشاهده کرده اند و به خدمتش مشرف شده اند و اين با آنچه وارد شده است که مدعي مشاهده - امام زمان عليه السلام - را تکذيب کنيد منافات ندارد. زيرا مقصود از آن روايت به قرينه ابتداي همان روايت، تکذيب مدعي نيابت خاصه است. چه سوالها که امام در غيبت کبري پاسخ داده است و چقدر مشکلات ديني و دنيوي که مردم را از آنها نجات بخشيده و چه بيماراني که شفا داده و بيچارگان و درماندگاني که از فقر رهايي داده و چه بسيار در راه مانده و سرگرداناني را که هدايت و راهنمايي فرموده و تشنگاني را سيراب ساخته و ناتواني که



[ صفحه 79]



دستگيري کرده است. اين کتابها و دفترهايي که در دورانهاي تاريخي مختلف و در نقاط گوناگون به دست افراد مورد اطمينان و اعتماد که يک ديگر را نمي شناختند تاليف شده است، آن قدر در آنها حکاياتي ذکر شده که شاهد گفتارهايي است که قابل شمارش نيست. [8] .



[ صفحه 80]




پاورقي

[1] اصول کافي، جلد اول صفحه 193.

[2] اصول کافي، جلد اول صفحه 178.

[3] اصول کافي، جلد اول صفحه 178.

[4] شيعه در اسلام، چاپ کتابخانه بزرگ اسلامي صفحه 206.

[5] شيعه در اسلام صفحات 313 و 312.

[6] منتخب الاثر صفحه 271.

[7] کمال الدين، جلد اول صفحه 265.

[8] المهدي صفحات 179 و 178.