بازگشت

مقدمه


السلام علي المهدي الذي وعد الله عز و جل به الامم ان يجمع به الکلم و يلم به الشعث و يملا به الارض قسطا و عدلا و يمکن له و ينجز به وعد المومنين فرازي از زيارت سرداب جلالت انتساب [1] درود بر مهدي، همان که خداي عز و جل امت ها را به او وعده داده، وعده داده که کلمه هاي مختلف را به وسيله او گرد آورد - محور کلمه حق او باشد و پراکندگي را به برکت او برطرف نموده - و همه تفرقه ها به يمن مقدم او به وفاق مبدل گردد - و زمين را به کف با کفايت او از عدل و داد پر کند، و براي او متمکن و پا بر جا سازد، و به وسيله او به وعده اهل ايمان وفا نمايد.



[ صفحه 10]





سلامي چو بوي خوش آشنائي

بر آن مردم ديده روشنائي [2] .



اللهم طال الانتظار، و شمت منا الفجار، و صعب علينا الانتصار. جمله اي از دعاي سرداب مقدس [3] بارالها، انتظار به طول انجاميد، و زشتي آوران و نااهلان در مقام شماتت و سرزنش، بر آمدند، و ياري خواهي و غلبه جوئي بر ما دشوار شد.



مرا که بر سر کويت سگ وفا دارم

ز در مران که در اين باب کارها دارم



بدان هوس که سر وقت من رسي روزي

ز پا فتاده ام و دست بر دعا دارم



چو باد خوش دل از آنم که هر کجا هستم

تو را که سرو روان مني هوا دارم [4] .





[ صفحه 11]





اي غائب از نظر که دل زار جوي تو است

مژگان چشم غم زدگان فرش پاي تو است



ما را در انتظار تو ديگر شکيب نيست

جان جهان بيا که جهان از براي تو است



مولاي ما

آتش عشق تو در سينه نهفتن تا کي؟



همه شب از غم هجر تو نخفتن تا کي؟



طعنه ز اغيار تو اي يار شنفتن تا کي؟

روي ناديده، و اوصاف تو گفتن تا کي؟



چهره بگشاي که رخسار تو ديدن دارد

سخن از لعل تو اي دوست شنيدن دارد [5] .





[ صفحه 13]




پاورقي

[1] مصباح الزائر ص 441 بحار الانوار ج 102 ص 101.

[2] حافظ - غزل 375.

[3] مصباح الزائر ص 445 بحار الانوار ج 102 ص 103.

[4] ديوان خيالي بخارائي ص 212.

[5] نغمه هاي قدسي ص 111.