بازگشت

بندگي خداوند


در مباحث توحيدي مطرح است که خداوند متعال از همه صفات و خصوصياتي که در مخلوقات مادي و غير مادي وجود دارد منزه و متعالي است. يعني بين خالق و مخلوق هيچ شباهتي از هيچ جهتي وجود ندارد. بنابر اين خداوند متعال، صورت ندارد، دست ندارد، چشم و زبان ندارد، خشم و خشنودي ندارد. اين صفات، مربوط به مخلوقات بوده، در خداي تعالي نيست. صورت و دست و چشم و زبان خدا، حجت هاي او، پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم و اهل بيت آن حضرت - و در زمان ما حضرت مهدي عليه السلام - مي باشند. آنان صورت خدايند، زيرا براي توجه به خدا بايد به آنان توجه کنيم. آنها دست خدايند زيرا که خداوند از قدرت خود به آنان اعطا کرده، آنها وسيله دريافت و انتشار لطف و فيض خدا در ميان مخلوقاتند. آنها چشم خدا هستند زيرا که امام هر زمان از جانب حق بر مردم آن زمان، شاهد و ناظر مي باشد. آنها زبان خدايند، زيرا که دستورات حق را براي مردم بيان مي کنند. خشم و خشنودي آنان خشم و خشنودي خدا است و اطاعت از آنان بندگي خدا است. پس بندگي خدا از غير طريق اطاعت آنان و در غير راه ولايت آنان انجام نمي پذيرد. امام صادق عليه السلام خطاب به ابن ابي يعفور فرمودند: بدرستي که خداوند يگانه و يکتا بوده و در يکتايي خود يگانه



[ صفحه 24]



است، همه امور تنها در دست او است. مخلوقاتي را آفريد و سپس امر دينش را به آنها واگذار کرد، پس ما آن مخلوقاتيم. اي پسر ابي يعفور، ما حجت خدا در ميان بندگان و گواهان خدا بر خلق و امين بر وحي الهي و خزانه دار علم او هستيم. ما صورت خداييم که از آن بسوي خدا توان رفت و ما چشم خدا در ميان مخلوقاتيم و ما زبان گوياي خداوند بوده، قلبي هستيم که علم او را در بر گرفته، دري هستيم که بسوي او راهنمايي مي کند. ما عمل کننده به امر او و دعوت کننده به راه او بوده، خدا توسط ما شناخته مي شود. و از (طريق ولايت) ما بندگي مي گردد، ما راهنمايان بسوي خدا هستيم و اگر ما نبوديم خدا بندگي نمي شد. [1] آن حضرت در روايت ديگر فرمودند: خداي بزرگ همچون ما ناراحت نمي شود، ولي او اوليايي را براي خود آفريد که آنان ناراحت و خشنود مي گردند. (زيرا که) آنان مخلوق بوده تحت تدبير خدايند. پس خداوند، خشنودي آنان را خشنودي خود و خشم آنان را خشم خود قرار داده است، زيرا که آنان، دعوت کنندگان بسوي خدا و راهنمايان بسوي او مي باشند... [2] همين مضمون را در زيارت جامعه اين گونه مي خوانيم: من اراد الله بدء بکم و من وحده قبل عنکم و من قصده توجه بکم. هر کس که خدا را بخواهد، از شما اهل بيت آغاز مي کند و آن کس



[ صفحه 25]



که به يگانگي خدا ايمان آورد، آن را از شما اهل بيت مي پذيرد و هر کس بخواهد بسوي خدا رو کند، به شما اهل بيت توجه مي نمايد. در حديث قدسي آمده است: ان اعظم الطاعات توحيدي و تصديق نبيي و التسليم لمن ينصبه بعده و هو علي بن ابي طالب عليه السلام و الائمه الطاهرون من نسله عليهم السلام به درستي که برترين راه بندگي من، اعتقاد به يکتايي من و قبول پيامبر من و تسليم بودن در برابر کسي است که پيامبر او را منصوب نموده، يعني علي بن ابي طالب و پيشوايان معصوم از نسل او مي باشد. [3] از اين روي اگر ما در مقام بندگي خدا و اطاعت از او باشيم، بندگي و عبادت بستري جز ولايت اهل بيت و اطاعت از امام عليه السلام و توجه و توسل به او ندارد.



[ صفحه 26]




پاورقي

[1] التوحيد:152 ح 9.

[2] التوحيد:169 و 168 ح 2 - کافي 145:1 و 144.

[3] بحار 96:27 ح 59.