بازگشت

تکامل خرد و انديشه انساني


پي ريزي يک حکومت واحد جهاني، و برقراري حکومت عدل و داد در کليه شئون، به زور سر نيزه، و آتش توپ و تانک، امکان پذير نيست، هر چند هر نوع حکومتي، بي نياز از قوه و قدرت



[ صفحه 55]



نمي باشد، اما در عين حال، تنها قدرت و قوه اجرايي نيرومند قادر بر قلع فساد، و گسترش عدل و داد، نيست، بلکه بايد جامعه انساني از نظر عقل و خرد، و دانش و بينش به پايه اي برسد که طبعا خواهان بر قراري حکومت حق و قانون و طرد و نابودي ظلم و طغيان گردد. و اين چنين حالتي جز در پرتو تکامل فرهنگ انساني، امکان پذير نمي باشد و بسياري از مشکلات در عصر ظهور امام عليه السلام از اين طريق حل خواهد شد. و ما نمونه اين نوع فرهنگ و تعقل را به گونه اي پيش از انقلاب اسلامي ايران و پس از آن تا مدتي مشاهده کرديم و ديديم که چگونه تمام طبقات براي برچيده شدن نظام ستم شاهي همکاري و همياري عجيبي از خود نشان دادند و خود حافظ نظم و برقرار کننده حکومت حق و حقيقت بودند. امام باقر عليه السلام بر اين عنصر از عناصر پديد آرنده حکومت جهاني امام عليه السلام در حديثي تصريح کرده و مي فرمايد: اذا قام قائمنا وضع الله يده علي رووس العباد فجمع بها عقولهم و کملت به احلامهم [1] آن گاه که قائم ما قيام کرد، خداوند دست رحمت و قدرت او را بر سر بندگان مي گذارد، به وسيله او خرد و انديشه هاي انساني به تکامل مي رسد. ظلم و ستم، تعدي به حقوق الهي و مردمي، زائيده جهل و ناداني، و دور افتادگي انسان از فرهنگ اصيل انساني است، و همچنين جهل و ناداني مانع از ساختن زير دريايي و يا سفاين فضايي و آن گاه پياده شدن بشر در قمر نيست، فرهنگ انساني، يک فرهنگ تمام عيار است



[ صفحه 56]



که بخشي از آن را صنعت و اختراع تشکيل مي دهد، در حالي که ابعاد ديگر آن مربوط به شناخت خود و جامعه و شناخت موقعيت خود در جهان مي باشد و اين چنين شناختي جز در پرتو تکامل عقول و انديشه ها، ميسر نمي گردد و در اين موضع انسان آن چنان وارسته از خود خواهي و خود محوري مي گردد، که عشق به کمال و حقيقت را بالاترين کمال مي داند و تجاوز به حقوق انسان ها را نشانه ذلت و عجز و پستي مي شمارد.


پاورقي

[1] کافي ج 1 ص 25 طبع جديد.