نظر اجماعي علماء اسلام در بحث مهدويت
علي رغم آنچه مستشرقان گفته اند - و ديگران از تابعين ايشان -، اهل تسنن به احاديث مهدي، آن چنانکه گوشه اي از آن را در فراز پيشين ديديد، توجه بسيار کرده و اکثر ايشان اين احاديث را
[ صفحه 31]
در کتابهاي و مجموعه هاي روائي خويش متذکر شده اند و احاديث مهدي را صحيح و حسن [1] نيامده اند که جاي هيچگونه ترديد و عيبجوئي از اين روايات از ديدگاه علم الحديث باقي نمي ماند. بويژه که راويان اين احاديث نيز طبق نقل ايشان کساني از صحابه و تابعين [2] هستند که سخن آنها مورد وثوق و اطمينان است و از ديدگاه برادران اهل تسنن جاي اشکال نيست: علي محمد، علي دخيل در کتاب ارزشمند خويش الامام المهدي (ع)، نام 50 نفر از صحابه را که حديث مهدي (ع) را نقل نموده اند با ذکر نام کتاب و صفحه اي که حديث آنان آمده،
[ صفحه 32]
ذکر مي کند (که علي بن ابي طالب (ع)، فاطمه زهرا (ع)، سلمان، ابوذر، حذيفه، عايشه، ابن عباس، ابوسعيد خدري، ابوايوب انصاري، جابر بن عبدالله انصاري، عمار ياسر، عمر بن خطاب، معاذ بن جبل و... جزء آنان هستند) و پس از آن نيز از 50 نفر ديگر از تابعين، بهمان کيفيت نام مي برد (که ابراهيم بن علقمه، ابونضره، اصبغ بن نباته، جابر صدفي، سعيد بن جبير، سليم بن قيس الهلالي، طاووس يماني، محمد بن حنفيه، معلي بن زياد و... عده اي از آنها مي باشند). [3] و با اين ترتيب، پژوهشگري صادق، بخوبي در مي يابد که چه بنيان محکمي در قبول داشت اصل مهدويت و قيام حضرت مهدي (ع) در آخر الزمان، در احاديث پيامبر وجود دارد. از اين که فراتر رويم و کند و کاوي در کتب حديثي برادران اهل تسنن کنيم به حقايق تازه تري دست مي يازيم و مي نگريم که 144 نفر از دانشمندان و اعلام عامه در معاجم حديثي و يا در کتب تفسير خويش، احاديثي از پيامبر در روشن سازي انقلاب مهدي (ع) نقل نموده اند [4] که ما تنها به چند تائي از آنها يا قيد نام کتاب و شماره صفحه اي که حديث در آنها آمده فقط اشاره مي کنيم: [5] .
[ صفحه 33]
الاتحاف بجب الاشراف شبراوي ص 68 الاصابه عقلاني ج 7 ص 30 التاريخ بخاري بنقل از سنن ابن ماجه جلد 2 ص 519 تيسير الوصول شيباني جلد 4 ص 18 تفسير الدر المنثور سيوطي جلد 6 ص 56 ذخائر العقبي طبري ص 15 سبائک الذهب سويدي ص 78 شرح صحيح ترمذي ابن عربي جلد 9 ص 77 فتح الباري عسقلاني جلد 6 ص 385 فتوحات اسلاميه دحلان جلد 2 ص 322 کشف الظنون خليفه جلد 1 ص 894 المستدرک علي الصحيحين حاکم جلد 4 ص 465 مسند احمد بن حنبل جلد 3 ص 48 مفتاح کنوز السنه محمد فواد ص 484 معجم البلدان حموي جلد 6 ص 175 مرحله اي از اين فراتر، آنست که گروهي ديگر از اين دانشمندان، به اين موضوع آن قدر اهميت داده اند که فصلي از کتابهاي خويش را به موضوع مهدي (ع) و غيبت، علائم ظهور، دولت، مدت بقاء و ديگر ويژگيهاي آن حضرت اختصاص داده اند براي نمونه گروهي از ايشان:
[ صفحه 34]
ابن طولون در کتاب الائمه الاثني عشر برزنجي در کتاب الاشاعه صبان در کتاب اسعاف الراغبين سبط بن جوزي در کتاب تذکره خواص الامه سمهودي درکتاب جواهر العقدين عبدالملک عصامي در کتاب سمط النجوم العوالي ابن حجر در کتاب الفتاوي الحديثه حمويني شافعي در کتاب فرائد السمطين شبلنجي در کتاب نور الابصار شعراني در کتاب اليواقيت و الجواهر [6] ملاحظه صبر و شکيبائي خواننده اين مختصر را نموده اين فهرست ها را مختصر تر مي کنيم تا طاقت ادامه راه نيز باشد، اما چه کنيم که باز فکر اينکه گروهي بي خبر و يا مغرض پيدا شوند و بگويند مهدويت ساخته و پرداخته شيعه است! ما را به ادامه راه رهنمون مي کند، زهي انصاف! حتي پاره اي از اين دانشمندان، تاريخ ولادت امام (ع) را بطور دقيق در کتابهاي خويش آورده جاي ابهامي باقي نگذاشته اند: براي نمونه ابن طولون دمشقي حنفي در الشذورات الذهبيه صفحه 117) طبع بيروت) مي گويد:
[ صفحه 35]
... دوازدهمين ايشان فرزند او [يعني حضرت عسکري (ع)] محمد بن الحسن، يعني همان ابوالقاسم محمد بن الحسن بن علي الهادي آخرين امام است، ولادت او روز جمعه نيمه شعبان سال 255 واقع شد و هنگام وفات پدر، پنج ساله بود. [7] و نيز ابن خلکان در وفيات الاعيان جلد يک صفحه 571 مي گويد: در مورد محمد بن الحسن المهدي: ولادتش در روز جمعه نيمه شعبان سال 255 بود [8] ... ابن سبط جوزي نيز در تذکره الخواص صفحه 204 مي گويد: محمد بن الحسن بن علي بن محمد بن علي بن موسي بن جعفر بن محمد بن علي بن الحسين بن علي بن ابي طالب کنيه اش ابو عبدالله و ابوالقاسم. حجت خدا صاحب - الزمان، قائم و منتظر و آخرين امام. [9] و برخي ديگر به همين ترتيب به ولادت آن حضرت اشاره نموده که امکان تطبيق با هر مدعي ديگر را در مهدي منتظر از بين مي برد. [10] .
[ صفحه 36]
آقاي علي دواني در کتاب ارزشمند دانشمندان عامه و مهدي موعود، نظرات 115 تن از دانشمندان عامه را با قيد مدرک در قبول داشت اصل مهدويت و حضرت محمد بن الحسن (عج) آورده اند. [11] در آخر اين فراز، لازم است تا روشنگري را به اتمام رسانيده، نظر محققين را به اين موضوع جلب کنيم که موضوع تنها با شواهد فوق که از لابلاي کتب برادران اهل تسنن نشان داديم، پايان نمي پذيرد. موضوع جالبتر آنست که افراد زيادي از اين دانشمندان، اصولا کتابهائي مستقل در اين موضوع به نگارش آورده اند که در آنها صرفا مسئله مهدي (ع) را به بحث کشيده اند و شواهد اصالت آن را بيان کرده اند. اين مطلب بسيار شايان توجه است: اينکه اعتقاد اسلامي در موضوع حضرت بقيه الله (عج) آن چنان مسلم و روش است و مهم که دانشمندان وظيفه خويش ديده اند تا با نوشتن کتابهائي خاص در اين موضوع، اذهان عامه را روشن کنند. در ختام اين فراز نظر شما را به نام چند کتاب از اين کتب جلب مي کنيم: [12] کتابهاي اهل تسنن خاص موضوع مهدي (ع):
[ صفحه 37]
1- ابراز الوهم المکنون من کلام ابن خلدون احمد بن صديق بخاري
2 - احوال صاحب الزمان سعدالدين حمودي
3 - اخبار المهدي حماد بن يعقوب رواجني
4 - اربعين حديث في المهدي ابي العلاء همداني
5 - اربعين حديث في المهدي حافظ ابي نعيم اصفهاني
6 - البيان في اخبار صاحب الزمان حافظ گنجي شافعي
7- البرهان في علامات مهدي آخر الزمان متقي هندي
8 - تحديق النظر في اخبار المهدي المنتظر محمد بن عبدالعزير بن مانع
9 - تلخيص البيان في علامات مهدي آخر الزمان کمال پاشا حنفي
10 - تلخيص البيان في اخبار مهدي آخر الزمان متقي هندي
11 - التوضيح في تواتر ما جاء في المهدي المنتظر و الدجال و المسيح قاضي القضاه شوکاني
12 - جمع الاحاديث الوارده في المهدي ابي بکر بن خثيمه
13 - الرد علي من حکم و قضي ان المهدي الموعود جاء و مضي ملا علي القاري
14 - رساله في الاحاديث القاضيه محمد بن اسماعيل بخروج المهدي صنعاني
[ صفحه 38]
15- رساله في المهدي صنعاني
16 - العرف الوردي في اخبار المهدي جلال الدين سيوطي
17 - العطر الوردي في شرح القطر الشهدي في اوصاف المهدي جلال الدين سيوطي
18 - عقد الدرر في اخبار المهدي المنتظر يوسف مقدسي شافعي
19 - فوائد الفکر في المهدي المنتظر مرعي المقدس حنبلي
20 - المهدي ابي داود سجستاني و...
شيعه
حال که تصوير کاملي از اصالت اعتقاد به حضرت محمد بن الحسن (عج) در اعتقادات و نوشتجات مختلف برادران اهل تسنن بدست داديم، اشاره اي نيز به شيعه داشته باشيم. پيدا است که شيعه بخاطر تقدمش در جمع آوري احاديث پيامبر و ائمه در اين زمينه پيشگام است و از لحاظ متون بسيار غني است، تا جائيکه حتي پيش از ميلاد امام مهدي (ع) بر اساس احاديث پيامبر آن قدر اعتقاد به او روشن بوده است که ملا در مورد غيبت آن حضرت که يکي از ويژگيهاي اوست کتابهاي متعددتي نگاشته شده است. اين حتي مي رساند که انتظار تحقق پيوستن مواعيد پيامبر و ائمه در شخص حضرت محمد بن الحسن (ع) از پيش از تولد او در وجود شيعه شعله ور بوده است. براي نشان دادن اين موضوع نام چند کتاب در مورد غيبت امام مهدتي (عج) که پيش
[ صفحه 39]
از تولد آن حضرت نوشته شده است نام مي بريم:
1 - الغيبه از علي بن عمر اعرج کوفي (عصر امام موسي کاظم ع) [13] .
2 - الغيبه ابراهيم بن صالح انماطي (عصر امام موسي کاظم ع) [14] .
3 - الغيبه علي بن حسن طايي طاطري (عصر امام موسي کاظم ع) [15] .
4 - الغيبه حسن بن علي بن حمزه سالم (عصر امام موسي کاظم ع) [16] .
5 - الغيبه عباس بن هشام ناشري (عصر امام جواد) متوفي 220 ه. [17] .
6 - الغيبه ابواسحاق ابراهيم نهاوندي (عصر امام جواد و امام هادي و عسکري). [18] .
7 - الغيبه علي بن حسن بن فضال (عصر امام جواد و امام هادي و عسکري متوفي 224 ه). [19] .
[ صفحه 40]
8- الغيبه از فضل بن شاذان نيشابوري (عصر امام جواد و امام هادي و عسکري متوفي260). [20] .
که با در نظر گرفتن فضاي خفقان آور دوران خلفاي عباسي و جلوگيري شديد آنها را شيوع تفکر مهدي به ارزش اين کتابها که علي رغم همه اين جلوگيريها نوشته شده پي مي بريم و نيز آثار ديگر اين پيشتازان در اين موضوع مبين اهميت ويژه اين بحث است. چون ديدگاه شيعه در موضوع امام مهدي (ع) کاملا روشن و منابعش در دسترش و فراوان است خواننده را با توضيحي در مورد کتابنامه به منبعي غني ارجاع مي دهيم تا بر اساس آن، با رجوع به کتب نوشته شده در اين موضوع اطلاعات لازم را بدست آورد.
کتابنامه
کتابنامه امام مهدي (ع) نام کتابي است که از 355 کتاب و رساله که در مورد حضرت مهدي (ع) نگاشته شده است نام برده چه از اهل تسنن و چه از علماي اماميه. و مي توان فهرستي از کتابهائي که مستقلا پيرامون حضرت مهدي (ع) از دورترين ايام تا زمان حاضر نوشته شده و نيز کتابهائي که بخشي از آنها در مورد آن حضرت است در آنجا ديد. و تازه اين همه کتابها نيست، و تنها کتابهائي جمع آوري شده که بدست آمده، اما کتابهائي که هنوز شناخته نشده يا شناخته شده ولي در دست نيست بسيار زياد است...
[ صفحه 41]
که از اين تعداد، بيش از دويست کتاب و رساله از عربي و فارسي از عامه و خاصه مستقلا پيرامون امام مهدي (ع) است... [21] .
اگر چه نتيجه اين سير، خود بدست آمد، و اصالت اسلامي اين فکر روشن شد بد نيست سخن را در اين فصل با فتواي علماي فعلي حجاز که از طرف مجله رابطه العالم الاسلامي [22] به امضاي مدير اداره مجمع فقهي اسلامي يعني محمد منتصر کناني است به پايان بريم. تا معلوم شود فتواي علماي فعلي اهل تسنن نيز چيزي با علماي قبلي شان تفاوت ندارد: حفاظ احاديث و بزرگان دانشمندان حديث نيز تصريح کرده اند که احاديث مهدي مشمل بر احاديث صحيح و حسن است و مجموع آن متواتر مي باشد اعتقاد به ظهور مهدي بر هر مسلماني واجب است و اين جزء عقايد اهل سنت و جماعت محسوب مي شود و جز افراد نادان و بي خبر يا بدعتگزار آن را انکار نمي کنند. [23] .
آري:
خروج امام لا محاله واقع
يقوم علي اسم الله و البرکات
[ صفحه 42]
يميز فينا کل حق و باطل
و يجزي علي النعماء و النعمات [24] .
آمدن امامي از شما بدون شک وقوع مي يابد و با نام و برکات خدا قيام مي کند او هر حق و باطلي را ميان ما از هم جدا مي سازد و پاداش هر کار نيک و بدي را مي دهد
[ صفحه 44]
پاورقي
[1] دو اصطلاح در دانش حديث شناسي (علم الحديث) براي نوعي از احاديث: حديث صحيح حديثي را گويند که تمامي سلسله روات آن تا خود پيامبر، اشخاصي عادل، مطمئن و قابل اعتماد کامل باشند و هيچگونه نارسائي و عيبي در آن حديث نباشد. (علوم الحديث و مصطلحه از دکتر صبحي صالج چاپ پنجم، ص 145) و حديث حسن حديثي را گويند که در بين راويان آن فرد متهم به دروغگوئي نباشد و مورد قبول همه علماء قرار گرفته باشد و فقهاء آن را استعمال کنند (علوم الحديث لابن صلاح، چاپ دوم، 1972، ص 26). اين دو اصطلاح را طبق نظر محدثين اهل تسنن معني کرديم، براي آنکه تعريف شيعي اين اصطلاحات را هم ديده باشيد به کتاب الوجيزه في الدرايه شيخ بهائي (متوفي 1030) از انتشارات کتابخانه بزرگ اسلامي ص 5 مراجعه کنيد.
[2] صحابه کساني هستند که دوران پيامبر - ص - را درک کرده از فيض وجودي آن حضرت بهره برده اند و مطالبي را از آن بزرگ نقل نموده اند. تابعين کساني هستند که پيامبر را نديده اول ولي صحابه را ديده و سخنان آن حضرت را با واسطه صحابه نقل کرده اند.
[3] الامام المهدي، صفحه 114 تا 121.
[4] که مسلما اين عدد، عدد آخر و قطعي نيست و با پژوهش بيشتر، الزاما مدارک ديگري اضافه مي شود.
[5] همان کتاب، صفحات 298 - 318.
[6] همان کتاب، صفحات 307 تا 309.
[7] احقاق الحق، ج 13 ص 88.
[8] همان کتاب، ص 89.
[9] همان کتاب، ص 90.
[10] همچون: ابن صباغ در فصول المهمه، ص 274. ابن حجر هيتمي در صواعق ص 124. کمال الدين محمد شاعي در مطالب السوول، ص 89. علامه حمزاوي در مشارق الانوار، ص 153. و شبلنجي در نور الابصار، ص 229. علامه شبراوي شافعي در الاتحاف بحب الاشراف، ص 68 و... (احقاق الحق، ج 13 ص 88 تا 97 و دخيل، ص 122).
[11] دانشمندان عامه و مهدي موعود، علي دواني، 1353، دار الکتب الاسلاميه. توصيه مي شود در اين موضوع، به اين گردآوري ي ارزشمند مراجعه شود.
[12] الامام المهدي، ص 303 به بعد.
[13] رجال احمد بن علي نجاشي (متوفي 450 ه.)، ص 194.
[14] قاموس الرجال شيخ محمد تقي تستري، جلد سوم ص 193.
[15] همان کتاب، ج 6 ص 452.
[16] همان کتاب، جلد 3 ص 193.
[17] رجال نجاشي، ص 193.
[18] الفهرست شيخ طوسي، چاپ سوم (1380 نجف)، ص 29.
[19] رجال نجاشي، ص 181.
[20] رجال شيخ طوسي، ص 420.
[21] کتابنامه امام مهدي (ع)، صندوق پستي 2223: جاپ دوم 15 شعبان 1398.
[22] که زير نفوذ افراطي ترين جناحهاي اسلامي (يعني وهابيان) قرار دارد.
[23] ناصر مکارم شيرازي مسئله انتظار، موسسه مطبوعاتي هدف. صفحه 23، متن کامل فتواي علماي حجاز و مفصل استدلالهاي ايشان را در اين زمينه آورده اند. (ص 18 تا 30).
[24] از اشعار دعبل خزاعي، شاعر آزاده شيعي در پيشگاه حضرت ثامن الائمه امام علي بن موسي الرضا (ع). که پس از آنکه اشعاري را بر امام (ع) خواند حضرت پس از گريه فروان فرمود: نطق روح القدس بلسانک... در اين کلمات روح القدس از زبان تو، لب به سخن گشوده است...
کشف الاستار، ص 46.