بازگشت

شيوه دلباختگان


ساعت 8 بعد از ظهر، با يکي از بستگان، در نقطه معيني از خيابان وعده داشتم تا همراه او، به ديدار يکي از اساتيد بروم. سر ساعت مقرر، در محل حاضر شدم، اما او نيامده بود. پنج دقيقه گذشت، خبري نشد. يک ربع ساعت سپري شد، باز هم نيامد. نگران شدم. منتظر بودم. گاهي قدم مي زدم، گاهي در پياده رو مي ايستادم: گاهي کنار جدول خيابان مي رفتم و گردن مي کشيدم و تا آخرين نقطه خيابان چشم مي انداختم، شايد پيدا شود، الان برسد، به صفحه ساعت نگاه مي کردم، چه مي توان کرد؟ راستي انتظار با روح آدمي چه مي کند؟!

نزديک نيمه شب بود که او را براي جراحي، به اطاق عمل بردند. من و يکي ديگر از بستگان، پشت در اطاق عمل، به انتظار ايستاديم. هر چه بيشتر مي گذشت، انتظار و اضطراب ما شديدتر مي شد، لحظه شماري مي کرديم، به در اطاق عمل چشم دوخته بوديم، هر آن منتظر بوديم که در گشوده شود و بيمار را از اطاق



[ صفحه 80]



جراحي، بيرون آورند. نه ميل به غذا بود و نه توان استراحت و خواب، وجود ما سراسر انتظار بود و اضطراب، انتظار بود و اميد، انتظار بود و انتظار.

شايد براي شما هم نظير اين حوادث، اتفاق افتاده باشد. مي توانيد براي چند دقيقه، آن حالت انتظار شديد را به ياد آوريد. مي توانيد حال دهها منتظر را در ذهن خود ترسيم کنيد. حالت شخصي که عزيزي در سفر دارد، ساعت فرود هواپيما رسيده، اما هنوز خبري نشده، او در سالن فرودگاه، به انتظار ايستاده و لحظه شماري مي کند. حالت پدر و مادري که چند ساعت از تعطيل مدارس گذشته، اما هنوز عزيزشان به خانه برنگشته و آنها چشم به راه دوخته اند. حالت غريقي که در ميان دريا افتاده، به انتظار رسيدن يک قايق نجات، دست و پا مي زند و براي ادامه حيات، به هر طرف مي نگرد و با اميدمندي، منتظري يک نجات بخش است. يکي منتظر، در زمان غيبت حضرت مهدي عليه السلام، نيز چنان حالي دارد. لحظه شماري مي کند. به هر سو مي نگرد تا شايد نشاني از يار بيابد. هرگز به وضع موجود راضي نيست و دل نمي بندد. مي داند که عدل جهاني، جز به دست حضرت بقيه الله ارواحنا فداه تحقق نمي پذيرد، و هيچ يک از مکاتب بشري، توان انجام آن وعده الهي را که ويژه ظهور امام عصر عليه السلام است، ندارند.



[ صفحه 81]



درباره ارزش انتظار ظهور دولت بحق پايدار مهدوي، و مقام و فضيلت شخص منتظر، اخبار فراواني از اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام رسيده است. در صفحه 644 کتاب کمال الدين از رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم نقل شده که فرمودند: افضل اعمال امتي انتظار الفرج من الله عز و جل: بهترين رفتار امت من، انتظار گشايش از جانب خداوند است. در جلد 52 کتاب بحار الانوار صفحه 126، از حضرت صادق عليه السلام روايت شده که فرمودند: هر يک از شما که در انتظار ظهور باشد و از دنيا برود، همچون کسي است که همراه قائم عليه السلام در خيمه آن حضرت باشد. آن گاه مکثي کرده و فرمودند: نه، بلکه مانند کسي است که در رکاب آن حضرت، شمشير بزند، سپس فرمودند: نه، به خدا سوگند، به سان کسي است که در خدمت رسول خدا، به شهادت رسيده باشد. در صفحه 287 کتاب کمال الدين از پيامبر عالي قدر اسلام نقل شده که فرمودند: افضل العباده انتظار الفرج: بالاترين و برترين عبادتها، انتظار گشايش - به ظهور دولت حقه آل محمد - است.



[ صفحه 82]



در صفحه 200 کتاب غيبت نعماني حديثي از امام ششم عليه السلام است که ابوبصير گويد: روزي حضرت صادق عليه السلام فرمودند: آيا به شما اطلاع دهم از چيزي که خداوند هيچ عملي را نمي پذيرد مگر به خاطر آن؟ گفتم: آري. فرمودند: گواهي به اينکه معبد بحقي غير از خداي يکتا نيست. و حضرت محمد صلي الله عليه و آله و سلم بنده و فرستاده او است. و اقرار به آنچه خدا فرمان داده، و ولايت و محبت ما خاندان، و بيزاري از دشمنان ما و تسليم در پيشگاه آنان، - يعني خدا و پيامبر و امامان عليهم السلام - و پرهيزکاري و کوشش و آرامش و انتظار قائم عليه السلام. سپس فرمودند: براي ما، دولت و حکومتي است که هر زمان خدا اراده کند، فرارساند. آن گاه افزودند: هر که دوست دارد از ياران حضرت قائم عليه السلام باشد، بايد در انتظار به سر برد و بر اساس تقوي و اخلاق پسنديده رفتار کند. او منتظر است که اگر با اين حال، از دنيا برود و قيام حضرت قائم، بعد از وفات او باشد، پاداش ياران آن حضرت را خواهد داشت که در زمان ظهور به خدمتش رسند. پس بکوشيد و انتظار کشيد. گوارا باد بر شما اي گروه در رحمت واقع شده.



[ صفحه 83]