نهان زيستي حضرت مهدي عليه السلام، داراي اسرار فراوان و سرشار از مصالحي است که اگر بشر، در اثر جهل و بي خبري، نتواند به همه آنها پي ببرد، نبايد به انکار بنشيند، زيرا قطرات کوچک دانش انسان، در برابر اقيانوس بي کران جهل و نادانيش، بس اندک است. اما يکي از مهمترين علل پنهان زيستي آن حضرت، ناشايستگي و عدم لياقت مردم است. امام زمان عليه السلام بايد زنده بماند تا آرمان الهي يعني حکومت عدل اسلامي را در جهان تحقق بخشد، پس بايد پنهان گردد تا از سوء قصدهاي جباران در امان باشد. زيرا ستمگران يکپارچه براي کشتن او بسيج شدند و تمام نيروهاي شيطاني خود را در راه شناسايي و قتل آن حضرت بکار گرفتند. بنابر اين، علت اساسي غيبت حضرت حجت عليه السلام، عدم اطاعت مردم از آن بزرگوار است. بديهي است که اگر تمام امت، از ولي خدا، فرمانبرداري و حمايت کنند، او هم زمام امور جامعه را بدست گرفته، رهبري خلق را عهده دار مي گردد. اما اگر جاه طلبان و دنيا پرستان، به جاي



[ صفحه 74]



اطاعت از حجت خدا، به مخالفت با او برخاستند، وي نيز به جاي اداره اجتماع و تصدي شوون کشور، منزوي مي شود و به اعمال و عبادتهاي خود مشغول مي گردد. چنانکه وقتي مردم، بعد از رحلت پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم، بجاي حمايت و پيروي از نخستين جانشين بحق و وصي بزرگوارش حضرت علي عليه السلام، آن امام مظلوم را تنها گذاشتند، حقش را ربودند، همسر پاکدامنش را که درخت رسول خدا و داراي مقام عصمت بود، آرزند و کشتند، در نتيجه، امير مومنان عليه السلام نيز خانه نشين شد، و به عبادت و کارهايي از قبيل پرورش نخلستانها و تربيت درختان پرداخت. نهان زيستي امام زمان عليه السلام نيز بر همان معيار و به همان جهت است که جد مظلومش علي عليه السلام را منزوي ساخت. همان ادامه حکومت ظالمان، که حضرت حسين عليه السلام را به شهادت رساند، هفتمين پيشواي معصوم شيعه، امام کاظم عليه السلام را در اعماق زندانها، به زير شکنجه کشاند، و فرزند عاي مقامش حضرت رضا عليه السلام را، با زهري کشنده، مسموم ساخت، باعث شد که حضرت بقيه الله ارواحنا فداه نيز غايب شود تا جانش از شر دژخيمان حکومتهاي بيدادگر، در امان باشد.



[ صفحه 75]