بازگشت

ازدواجي فرخنده


مراسم ازدواج امام حسن عسکري عليه السلام با مليکه انجام گرفت. چند روز بعد هم آن حضرت با همسر نوعروسش به خانه امام هادي عليه السلام آمدند، و بدين ترتيب زن و شوهر جوان، به حضور امام دهم رسيدند و اظهار ادب نمودند. از آن پس زندگي مشترک و پر سعادت امام يازدهم عليه السلام با آن بانوي با فضيلت ادامه يافت. دوستان خيلي نزديک و بسيار صميمي حضرت هادي نيز کم و بيش از اين ازدواج فرخنده اطلاع داشتند. اما همه آنها سخت مي کوشيدند تا اين خبر همچنان مخفي بماند و هيچ کس از اين راز مهم و سرنوشت ساز آگاه نگردد. به همين خاطر، همسر بزرگوار امام يازدهم عليه السلام را به نامهاي گوناگون صدا مي زدند و تلاش مي کردند شخصيت واقعي او شناسايي نشود. گاهي او را نرگس مي خواندند، بعضي وقتها به اسم سوسن صدايش مي زدند، گاهي هم صيقل مي ناميدند تا کار آگاهان دولت نتوانند آن حضرت را بشناسند و گزارش دهند. زيرا اگر مراقبت نمي شد و ماموران جلاد حکومت عباسي از اين حادثه مهم اطلاع مي يافتند، قطعا به دستگيري آن بانو منجر مي گرديد و سرانجام او را به قتل مي رساندند تا از تولد حضرت مهدي عليه السلام جلوگيري کنند. ولي آيا زندگي مخفيانه امام حسن عسکري با نرگس تا کي ادامه يافت؟ آيا ماموران رژيم توانستند از ولادت امام زمان عليه السلام با خبر شوند يا نه؟



[ صفحه 41]