بازگشت

هديه امام


از بغداد حرکت کرديم تا به سامرا برگرديم و به حضور امام هادي عليه السلام برسيم. راه بين بغداد و سامرا را پشت سر گذاشتيم. وارد شهر شديم. يکسره به طرف منزل حضرت هادي عليه السلام رفتيم. وقتي به محضر امام رسيديم، سلام کرده و نشستيم. حضرت رو به مليکه نموده، پرسيدند: خداوند چگونه به تو عزت و سر بلندي اسلام و ذلت و خواري مسيحيت را نماياند، و چطور شرافت حضرت محمد



[ صفحه 36]



صلي الله عليه و آله و سلم و خاندانش را برايت نمايان ساخت؟ مليکه - در کمال ادب - گفت: اي فرزند پيامبر، چه عرض کنم درباره مساله اي که شما نسبت به آن از من داناتر و آگاهتر مي باشيد. امام هادي عليه السلام فرمودند: مي خواهم تو را گرامي دارم و هديه اي تقديمت کنم، ده هزار دينار پول، يا يک نويد و مژده اي بسيار جالب، که سبب افتخار و شرافت جاودانت باشد؟ کدام را دوست داري؟