بازگشت

تحقيق در امر دعا


چون دانستي که يکي از اقسام اداي حق آن جناب دعاي به آن حضرت و سئوال نمودن تعجيل در فرج و ظهور اوست از حق تعالي شانه، بدان که منافاتي نيست در اين مطلب با آن که ماها در جميع امور احتياج به آن جناب داريم، و آن بزرگوار واسطه در تمام فيوضات است، و بزرگ تر شاهد بر اين مدعي، امر فرمودن خود آن حضرت است ما را به اين دعاء. و تقرير مطلب را به چند وجه مي توان نمود: اول: آن که با وجود آن که حضرت ايشان کامل در تمام صفات و وسيله جميع فيوضات هستند، لکن به مقتضاي بشريت، بعض اموري که لازمه بشريت است، از قبيل هم و غم و محنت و الم و ابتلاء و مرض، بر ايشان عارض مي شود، و حق تعالي براي دفع اين امور اسبابي قرار داده که يکي از آنها دعاء است، و لهذا خودشان دعاء مي کردند، بلکه ديگران را امر به دعاي در حق ايشان مي فرمودند. پس ما هم به مقتضاي محبت به آن جناب، بايد دعاي به آن وجود مبارک را، از اهم امور لازمه خود قرار دهيم، و اين اصلا منافاتي با رفعت مقام آنها نداشته و ندارد.



[ صفحه 47]



دوم: آن که به مقتضاي حديث مروي در کتاب غيبت شيخ نعماني (ره) از حضرت اميرالمومنين عليه السلام و توقيع مروي در احتجاج، يک سبب غايب شدن امام زمان ما عليه السلام، کثرت معصيتهاي ما است. پس چون مانع ظهور آن جناب از جانب ماها است، ماها بايد اقدام در رفع مانع بکنيم، به توبه کردن و اهتمام در دعاء و طلب ظهور و فرج براي آن جناب نمودن. سوم: آن که دعاء به منزله هديه است، و هديه بردن براي کسي دليل حاجت آن شخص بزرگ نيست، بلکه علامت احتياج آن هديه برنده و محبت اوست به آن شخصي که براي او هديه مي برد. و تفصيل اين امور را با بعض وجوه ديگر در باب پنجم مکيال المکارم ذکر نموده ام.



[ صفحه 48]