بازگشت

مقدمه


بدان که در جمله اي از اخبار مرويه از ائمه اطهار (ع) نهي شده است از تعجيل نمودن در امر ظهور حضرت صاحب الامر عليه السلام، و فرموده اند که عجله کردن در اين مطلب سبب هلاک شخص مي شود (مراد از هلاک کفر و خروج از ايمان است که سبب هلاکت مي شود)، و اين روايات منافاتي ندارد با اخبار متعدده که امر فرموده اند به طلب تعجيل در فرج و ظهور ايشان از خداوند عالميان جل شانه. و بيان مختصر نزديک به فهم عوام در تحقيق اين مقام اين است که: عجله اي که مذمت آن در اخبار وارد شده و موجب هلاک انسان و ضرر و خسران او مي شود در امر ظهور آن حضرت، بر سه قسم است: اول: عجله اي که سبب نااميدي از فرج و ظهور آن حضرت شود، يعني به جهت کم طاقتي و کم صبري تعجيل کند و بگويد: اگر شدني بود تا حال بايد شده باشد. و اين حرف آخر کار (نعوذ بالله) راجع مي شود به انکار ظهور قائم منتظر عليه السلام.



[ صفحه 41]



دوم: عجله اي که منافي با تسليم و رضاي به امر خداوند جل شانه باشد، که بگويد: چرا ظاهر نمي شود و براي کي گذاشته؟ و برگشت اين اعتراض بر خداوند عز و جل است، و چنين کسي تابع شيطان است که ايراد به خدا گرفت، بلکه بايد شخص دعاء بکند و اگر هم حق تعالي تاخير در اجابت فرمود، آن را مطابق حکمت بداند. سوم: عجله کردن که سبب متابعت و پيروي نمودن مدعيان کذبه و داعيان باطل شود. چون تعجيل دارد و کم طاقت است، پيش از ظاهر شدن علامتهاي حتميه و آثار مرويه از ائمه (ع) به مدعيان باطل اعتماد مي کند و به محض خيال و شبهه و تاويل، ارادت به شيطانهاي بصورت انسان پيدا مي کند، به اميد آن که موعود منتظر باشد، چنانچه بسياري مردم به اين سبب هلاک شدند (يعني از دين برگشتند)، با وجود آن که از براي امام عليه السلام علامتهاي مخصوصه قطعيه هست مطابق عقل و نقل، که تا آنها در او يافت نشود نبايد اعتماد نمود: يکي آن که بايد هيچ وقت از او معصيتي صادر نشده باشد، ديگر آن که بشخصه و نسبه معروف باشد، ديگر آن که عالم به جميع احکام الهيه و جميع لغات باشد، و در هيچ مسئله عاجز نشود، و محتاج به پرسيدن از غير و ديدن در کتاب نباشد، ديگر آن که معجزه از او صادر شود، يعني کاري که از هيچ کس مثل آن صادر نشود، مثل تکلم کردن درختها و حيوانات با او و زنده شدن مرده به دعاي او و نسوزانيدن آتش بدن او را و امثال اينها، که مکرر از ائمه اطهار صادر مي شد، و اگر چنين نباشد با ديگران فرقي ندارد.



[ صفحه 42]



و در غيبت نعماني [1] از حضرت صادق عليه السلام مروي است که فرمودند: هر گاه کسي ادعاي قائم بودن کرد، از او بطلبيد امور عظيمه اي را که غير امام کسي از عهده آنها بر نمي آيد. و ديگر آن که مبين احکام دين خاتم انبياء صلي الله عليه و آله و سلم باشد، نه آن که چيزي از پيش خود جعل و اختراع نمايد. و غير اينها از اموري که در اين مختصر گنجايش ندارد. و از براي وجود مبارک امام زمان ما عجل الله تعالي فرجه و ظهور را و بخصوص علامتها و خصوصيتهاي چندي تعيين شده، که براي هيچ کس پنهان نماند و اسباب شبهه نشود، و جميع عالميان با اختلاف زبانها بر آن مطلع شوند. و اين عاصي بعضي از آنها را در کتاب وظيفه الانام ضبط نموده ام، و علماي سابقين مانند شيخ نعماني و صدوق و مجلسي و غير اينها رحمهم الله تعالي در کتابهاي خود جمع فرموده اند.



در خانه اگر کس است

يک حرف بس است





[ صفحه 43]




پاورقي

[1] نام مبارکش محمد بن ابراهيم، شاگرد شيخ کليني (ره) بوده، بسيار جليل القدر و کتاب او در نهايت اعتبار است. اين حديث را کليني نيز در اصول کافي به اندک تفاوتي روايت فرموده.